در دنیای شتاب زده کنونی استرس جزو جدا نشدنی زندگی همه ما شده است. استرس کارهای خانه، استرس های شغلی، تحصیلی و غیره. مهم این است که بتوانیم این استرس ها را مدیریت و کنترل کنیم. راه های مختلفی برای مقابله با استرس ها و فشارهای روزمره وجود دارد. ما در این مطلب کوتاه شما را با 4 ماده غذایی آشنا می کنیم و توصیه می کنیم برای داشتن آرامش بیشتر این چهار ماده ی غذایی را در برنامه ی غذایی روزانه تان بگنجانید.
شکلات سیاه
در پژوهش گسترده ای که در آلمان انجام گرفته مشاهده شده است افرادی که به مدت بیش از 6 سال شکلات سیاه مصرف کرده اند فشار خون پایین تری نسبت به افرادی دارند که کمتر از این ماده ی غذایی می خورند.
پژوهش دیگری نشان می دهد میزان هورمون استرس در افرادی که عادت به خوردن شکلات سیاه دارند کمتر است. حیف که شکلات سیاه حاوی چربی، قند و کالری است وگرنه می توانستید تا جایی که می توانید از این ماده غذایی میل کنید. اما بهتر است روزانه فقط دو تا سه مربع شکلات سیاه میل کنید.
ماهی
برای این که استرس هایتان را کنترل کنید اسیدهای چرب امگا 3 را به برنامه غذایی خود اضافه کنید. این اسیدهای چرب ضروری، هورمون های استرس را مهار و با افسردگی مقابله می کند. می توانید از مکمل روغن ماهی استفاده کنید اما مصرف ماهی خوشمزه ترین روش برای دریافت این مواد مغذی است. توصیه می کنیم به طور مرتب دو مرتبه در هفته 90 گرم ماهی چرب میل کنید و یا اینکه گردو را دریابید و هر روز مصرف کنید.
چای سیاه
نتایج یک پژوهش انگلیسی نشان می دهد نوشیدن چای سیاه می تواند به سرعت عواقب استرس را برطرف کند. محققان این پژوهش مشاهده کردند هورمون استرس ( کورتیزول ) در افرادی که به مدت 6 هفته روزانه 4 فنجان چای سیاه نوشیده اند در سطح پایینی قرار دارد و بعد از یک اتفاق استرس زا، زودتر به آرامش دست می یابند تا افرادی که عادت به نوشیدن چای سیاه ندارند. محققان معتقدند که نوشیدن چای سیاه تأثیر مثبتی روی خلق و خوی افراد دارد و سطح هشیاری آن ها را بالا می برد.
آووکادو
گوشت این میوه خوشمزه حاوی دو ماده ی ضداسترس قوی است: پتاسیم و اسیدهای چرب اشباع نشده مونو. این دو عنصر مغذی فشار خون را پایین می آورد.
به علاوه اسیدهای چرب اشباع نشده مونو، برای دور شدن از حالت افسردگی مفید است.
برچسبها: استرس, كاهش استرس, گلستان دانش, مالكي پور
مردی به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روان پزشک پرسید: «شما چطور میفهمید که یک بیمار روانی به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟«
روانپزشک گفت: «ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخوری، یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالی کند«.
مرد گفت: «آهان! فهمیدم. آدم عادی باید سطل را بردارد چون بزرگتر است«.
روانپزشک گفت: «نه! آدم عادی درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟»
* نتیجه اخلاقی: راه حل درست همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست و دیگه اینکه نباید موقع تصمیم گیری هدفمون یادمون بره در مثال بالا هدف خالی کردن آب وانه نه استفاده از ابزارهای پیشنهادی.
برچسبها: راه حل, راه حل مشکلات, گلستان دانش, مالکی ÷ور
سلام قصد دارم يك بار ديگر از كتابهاي خوبي كه قبلا خوانده ام نكاتي را بنويسم
كتاب شفاي زندگي
نوشته: لوييز هي مترجم: خانم گيتي خوشدل
واقعا كتاب خواندني و جالبي هست اگر خداوند عمر و حوصله اي عطا نمايد دوست دارم در چند پست از اين كتاب مطالبي را بياورم:
زندگی واقعا بسیار ساده است.از هر دست که بدهیم از همان دست می گیریم.
همه ما مسوول آنچه هستیم که در زندگی برای ما اتفاق می افتد.آینده ما همان اندیشه امروز ماست.افکار ما، تجربه های زندگی ما رو به وجود میارن.
به جای اینکه فکر کنیم زندگی یعنی تنهایی بهتره اینجوری فکر کنیم که محبت همه جا هست و من نازنین و دوست داشتنی هستم.با تکرار این فکر می بینیم که مردمان دوست داشتنی وارد زندگیمون می شن و آدمهایی که از قبل می شناختیم هم نسبت به ما پرمحبت تر میشن و خودمون هم راحت تر می تونیم محبتمون رو به بقیه نشون بدیم.
موقعیتی که الان داریم حاصل فکر و تصمیمی است که در گذشته و هنگامی که فکر می کرديم درسته گرفتيم .پس به جای سرزنش بهتره که الانمون رو درست کنیم تا فردامون هم درست بشه.حسرت گذشته چیزی رو درمان نمی کنه.
ما در زمان کودکی از واکنشهای بزرگسالان درباره زندگی و احساسمون و خودمون یاد می گیریم.پس کودکی خیلی خیلی دوره مهمیه.ما وقتی بزرگ میشیم سعی داریم همون محیط دوران کودکیمون رو برای خودمون بسازیم.در روابط شخصیمون هم روابطی رو می سازیم که با آنچه در کودکی با والدینمون در ارتباط بودیم، یکی باشد.
پدر و مادر ما هم قربانی ندانستن ها بودن.اونها هم آنچنان که باهاشون رفتار شده بود با ما رفتار می کنن.پس بهتره اونها رو هم سرزنش نکنیم.
ما خودمون پدر و مادر و محل زندگیمون رو انتخاب کرديم.ما موقعیت و شرایطی رو برای زندگی انتخاب کردیم که بازتاب الگویی هستند که برای کار در این عمر به اونها نیاز داریم.یعنی در حقیقت شرایط زندگی و خانواده ما نشان دهنده اون چیزی هستند که ما باید بر اون غلبه کنیم.
ما توی زندگیمون بارها و بارها تجربه های یکسانی رو تجربه می کنیم و این فقط به دلیل بازتاب اعتقاداتی هستش که نسبت به خودمون داریم.مثلا اگه در مورد خودمون اعتقاد داشته باشیم من دوست داشتنی نیستم آدمهایی میان توی زندگیمون که ما رو دوست ندارن.
گذشته تمام شده و رفته پی کار خودش، نقطه اقتدار همین الان هستش.اندیشه ها و اعتقادات و سخنها، آینده ما رو می سازن.
تجربه های ما تظاهر بیرونی اندیشه درونی ما هستن.اندیشه های درونی احساسات رو به وجود میارن و ما گرفتار احساسمون میشیم.اگر اندیشه و فکرمون رو عوض کنیم، احساسمون هم عوض میشه.
ما اندیشه هامون رو خودمون انتخاب می کنیم.یه وقتهایی انقدر به یه چیزی فکر کردیم که دیگه فکر کردن بهش عادتمون شده.اگه اون فکر خوبی باشه که خوبه ولی اگه فکر بدی باشه کارمون زاره!
نفرت، انتقاد و احساس گناه و ترس بیشتر از هر چیز دیگه ای توی زندگی ما مشکل ایجاد میکنن.
وقتی در مورد خودمون فکر می کنیم که بی لیاقت و نالایق هستیم، چه جوری انتظار داریم دیگران ما رو لایق بدونن؟!
گذشته تمام شده و رفته، به جای مجازات خودمون درباره گذشته، بهتره همین الان دست از نفرت برداریم و انقدر نقش قربانی رو بازی نکنیم تا محیط اطرافمون هم درباره این نقش قربانی بودن ما رو تایید نکن.چون محیط اطراف(یا همون کائنات)همیشه همراه ماست نه بر علیه ما.همراه هر فکری هستش که ما با خودمون داریم حملش می کنیم.
برای رهایی از گذشته باید مشتاق عفو و بخشش باشیم.خودمون و همه رو ببخشیم.فقط کافیه که صمیمانه بخواهیم که همه رو ببخشیم.پروسه بخشش کم کم خودش شروع میشه.تو را عفو می کنم که آن گونه که من خواستم نبودی.تو را می بخشم و آزاد می کنم.
همه امراض از عدم بخشایش ناشی می شوند.عفو و بخشایش هر کسی که برای مشکل تر هستش، همونیه که بیشتر از هر کس دیگه ای باید رهاش کنیم.بخشایش به معنی تایید رفتار دیگران نیست، بلکه به معنی دست برداشتن از سر اون مساله یا شخص هستش.
خویشتن دوستی و دوست داشتن خودمان دقیقا همین جوری که هستیم، زندگی را بر وفق مراد ما می کنه.
یادمون باشه برای هیچ چیزی از خودمون انتقاد نکنیم چون انتقاد ما رو در الگویی که در اون قرار داریم و میخواهیم دگرگونش کنیم، محبوس می سازه.
یادمون باشه، سالهای سال از خودمون انتقاد کردیم.یه چند وقت دست از انتقاد برداریم و ببینیم چی پیش می آید.
برچسبها: كتاب, كتاب شفاي زندگي, مالكي پور, گلستان دانش
از میان 9 شکل زیر، تصویر مورد علاقهتون رو انتخاب کنید. حواستون باشه که رنگ و شکل، هر دو براتون خوشایند باشه. بعد توضیح مربوط به هر شکل رو،درادامه مطلب بخونید و ببینید چه شخصیتی دارید!!



در ادامه مطلب پاسخ را بخوانيد...
منبع: وبلاگ روانشناسی (Psychology)
برچسبها: تست خودشناسي جالب, گلستان دانش, مالكي پور
ادامه مطلب
شش گام برای مهارت حل مسئله
اکنون
که با این موارد آشنا شدیم، نوبت به شناخت مراحل و گامهای مهارت حل مسئله میرسد
که در این زمینه معمولاً شش گام توصیه میشود:
_داشتن نگرش مثبت به مسئله: قدم اول در حل مشکل این است که ادراک مثبتی از خویشتن را در
خود پرورش دهیم. به خودمان بگوییم: «من میتوانم مشکلات را حل کنم.» همچنین
بپذیریم که بخشی از زندگی مواجه شدن با مشکلات است و وقتی با مشکلی مواجه میشویم
باید آرام و خونسرد باشیم و برای انتخاب بهترین راهحل ممکن بر مهارتهای مسئلهگشایی
خود تکیه کنیم.
_ تعریف دقیق مسئله: برای حل یک مسئله باید مشکل دقیقاً مشخص شود؛ چون تا زمانی
که مشکل شناخته و جزئی نشود نمیتوانیم آن را حل کنیم. در این مرحله حتی اگر با
مشکلی بزرگ روبرو هستیم، باید آن را به اجزای مختلف تقسیم کنیم و هر بار بخشی از
آن را مورد بررسی قرار دهید.
_ تهیهی فهرستی از راهحلهای
مختلف: برای ایجاد و یافتن راهحلهای
خوب باید انعطافپذیر باشیم. قبل از انتخاب یک راهحل برای رفع مشکل لازم است تمام
راهحلهای احتمالی را بررسی کنیم. سعی کنیم خلاق باشیم و تا جایی که میتوانیم
راهحلهای زیادی را مطرح کنیم. در این مرحله دربارهی درستی یا نادرستی هیچکدام
از راهحلها قضاوت نکنیم و با استفاده از روش بارش فکر تمام راهحلهای ممکن را
روی کاغذ بیاوریم. در این مرحله، دوستان و افراد حمایتکننده نیز میتوانند در
تهیهی فهرست به ما کمک کنند. ولی فراموش نکنیم که انتخاب کنندهی راهحل اصلی
خودِ ما هستیم.
_ انتخاب بهترین راهحل (تصمیمگیری): چنانچه از مشکل شناخت کامل داشته باشیم و فهرستی از راهحلهای
مختلف را نیز تهیه کرده باشیم، تصمیمگیری دربارهی راهحل انتخابی بسیار راحت
خواهد بود. برای انتخاب راهحل مناسب میتوانیم از قواعد زیر کمک بگیریم:
الف) هماهنگ بودن راهحل انتخابی با ارزشها و باورهای ما
ب) امکان عملی بودن راهحل با توجه به مقتضیات ما
ج) بررسی و تحلیل پیامدهای مثبت و منفی هر راهحل و انتخاب راهحل
در صورتی که پیامد مثبت راهحل بیشتر از پیامد منفی آن باشد.
مهارت
حل مسئله
_ اجرای راهحل انتخاب شده: پس از انتخاب راهحل مناسب، نوبت به اقدام و امتحان کردن آن
راهحل می رسد. باید دقت کنیم که زمان، مکان و افراد درگیر در حل مسئله کاملاً
مشخص باشند و بعد دست به اقدام بزنیم.
_ ارزشیابی: اگر راهکار ما موفقیتآمیز بود که مسئله حل شده است. در غیر
این صورت باید مراحل حل مسئله را دوباره مرور کنیم. ببینیم آیا مشکل را به درستی
مشخص کردهایم؟ آیا تمام راهحلهای ممکن را فهرست کردهایم؟ آیا راهحل به خوبی
اجرا شده است؟ سپس دوباره راهحلی را انتخاب و اجرا کنیم و این کار را آنقدر
انجام دهیم تا مسئلهی ما حل شود.
برچسبها: حل مسئله, مهارتهاي حل مساله, شش گام حل مساله, گلستان دانش
حتماً شما هم دربارهی مهارتهای زندگی و لزوم آموختن آنها برای برخورداری از زندگی
مطلوب، چیزهایی شنیدهاید. یکی از مهمترینِ این مهارتها که در موقعیتهای گوناگون
بسیار به کار میآید، مهارت حل مسئله است.
همهی ما در زندگی فردی و اجتماعی خود با مسائل و مشکلات متعددی روبرو
میشویم و
بهطور مداوم در حال حل کردن مسائل متفاوت هستیم. در واقع وجود مشکل در زندگی امری
عادی است. برخی از این مشکلات ساده هستند ولی برخی دیگر به فعالیتهای فکری
پیچیدهتری نیاز دارند. مهارت حل مسئله که یک فرآیند شناختی- رفتاری، آگاهانه، منطقی،
تلاشبر و هدفمند است، به ما این توانایی را میبخشد که مسائل زندگیمان را به نحو مطلوب
و شیوهی صحیح حل کنیم. این مهارت، موجب اعتماد به نفس ما میشود و احساس شایستگی
و تسلط بر امور زندگی را در ما تقویت میکند.
چطور
میتوانیم این مهارت را در خود پرورش دهیم؟
در مورد مهارت حل مسأله، پیش از هر چیز باید بدانیم که
در شرایط گوناگون برای بهکارگیری یک مقابلهی مسألهمدار، مۆثر و سازنده باید به این نکات توجه
کنیم:
* متوجه شویم که مسألهای به وجود آمده است و وجود
مسأله را انكار نكنیم.
* آنچه را كه اتفاق افتاده است به شكل یك مسئله
ببینم، نه به عنوان یك مشكل سخت و غیرقابل حل.
* توجه داشته باشیم كه حل مسئله برای سلامت روانی و
رفاه اجتماعی ما حائز اهمیت است.
* به این باور رسیده باشیم كه خودمان قادر به حل
مسئله هستیم و مسأله نیز قابل حل شدن است.
* بدانیم كه حل مسئله نیاز به زمان و تلاش دارد و
مایل باشیم زمان كافی را به حل مسئله اختصاص بدهیم.
منبع:سايت بيتوته
در پست بعدي بقيه مطالب آورده خواهدشد...
برچسبها: حل مشكلات, حل مسئله, مهارتهاي حل مساله, گلستان دانش
راههای مقابله با افسردگی شغلی
برای بسیاری، شغل یک منبع درآمد و عامل شناسایی است و محل کار، جایگاهی است که تقریباً نیمـی از عمــر خــود را در آن سپری می کنیم.
ای بسیاری، شغل یک منبع درآمد و عامل شناسایی است و محل کار، جایگاهی است که تقریباً نیمـی از عمــر خــود را در آن سپری می کنیم. در این باره بیندیشید. اکثر ما روزی هشت ساعـت از وقتمــان را در محــل کار می گذرانیم. اگر ساعتهایی را حساب کنیم که صرف رفت و آمد و اضافه کاری می شود، این زمان شاید روزانه به ۱۰ یا حتی ۱۲ ساعت هم برسد.
در این جا باید پرسید که آیا هرچه بیشتر کار می کنیم، کمتر لذت می بریم؟ امکان دارد شغلها، منبع ناخوشی باشند. امروزه دو عامل فشار روانی (استرس) و افسردگی بالینی، محل کار را »خلل پذیر« می سازند. به موجب بررسی پیمایشی که توسط جامعه کارشناسان مدد کار کارمندان (ایی ای پی ای) صورت گرفت، معلوم شد که فشار روحی و افسردگی بالینی به ترتیب دومین و سومین مشکل بسیار مهم محل کار، البتــه بعد از بحران خانوادگی، محسوب می گردد. برآورد شده است که هر ساله در ایالات متحده بر اثر کاهش بازدهی، کارگریزی و مرگ نابهنگام، میلیاردها دلار به هدر می رود.
مظلب فوق پیشنهاد یکی از دوستان گرانقدرم می باشد که به ایشان وهمه شما عزیزان تقدیم می نمایم....
خوشحال میشوم که نظرات شما را دریافت نمایم
برچسبها: افسردگی, درمان افسردگی, افسردگی شغلی, گلستان دانش
ادامه مطلب
1. اگر شیفته کارت نباشی، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد.
2. رنجدیده! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری.
3. هنگامی که سیبی را با دندانهای خود له می کنی در قلب خویش به آن بگو: دانه ها و ذرات تو در کالبد من به زندگی ادامه خواهند داد. شکوفه هایی که باید از دانه هایی تو سر زند، فردا در قلب من شکوفا می شود. عطر دل انگیز تو، توام با نفسهای گرم من به عالم بالا صعود خواهد کرد و من و تو در تمام فصلها شاد و خرم خواهیم بود.
4. بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد.
5. آنانی که می بخشند و در عطای خود معنایی برای درد و شکنجه نمی یابند. اینان در جستجوی هیچ نوع نشاطی نیستند و حتی به فکر نشر مناقب و فضایل خود نمی افتند. اینان آنچه را که دارند می بخشند، مانند گلها و ریحانها که بوی عطرآگین خود را در چمنزارها و جلگه ها پخش می کنند. خدای بزرگ با دست این افراد سخن می گوید و از میان دیدگان این اشخاص به زمین لبخند می زند.
6. برای آنکه روانت را بپروری، ابتدا با خودت یکی شو.
7. کسی که بخشش می کند زمانی به نشاط واقعی دست می یابد که پس از جستجوی فراوان، نیازمندی را پیدا کند که عطای وی را بپذیرد. تلاش برای یافتن چنین شخصی، از ایثار، لذت بخش تر است.
8. با ترشرویی به میان مردم رفتن، تنها از بیماران ساخته است.
9. اگر می خواهی بزرگ شوی و شاد زندگی کنی، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن.
10. همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی.
11. آدم خودباور، هیچگاه برای رسیدن به مادیات، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد.
12. طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم، از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم. چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد؟
برچسبها: شادی, زندگی, گلستان دانش, مالکی پور
ذهن خالي، محل مورد علاقه شيطان است. تمام كارهاي شيطاني در ذهن خالي روي خواهد داد. ذهن خود را با افكار مثبت و با ارزش پر كنيد.
۱. در كار ديگران دخالت نكنيد، مگر آنكه از شما درخواست كمك كند.
بيشتر ما با مداخله در امور ديگران، براي خود و آنها مشكلاتي ايجاد مي كنيم. ما معمولاً به اين دليل در كار آنها مداخله مي كنيم كه معتقديم راه ما، بهترين راه است. ما تصور مي كنيم كه منطق ما بهترين منطق است و كساني كه مطابق طرز فكر ما عمل نمي كنند، بايد مورد انتقاد قرار بگيرند و به مسير درست (كه همان مسير ماست) هدايت شوند. اين طرز فكر، وجود فرديت را انكار مي كند. خداوند هر يك از ما را منحصر به فرد آفريده است و هيچ دو نفري، نمي توانند يك جور فكر و عمل كنند. تمام مردان و زنان، به روش منحصر به فرد خودشان عمل مي كنند؛ بنابراين به فكر كار خود باشيد و آرامش را براي خود حفظ كنيد.
همه ما اين تجربه را كسب كرده ايم كه چگونه حسادت مي تواند آرامش ذهن را به هم بزند؛ مثلاً وقتي كه شما مي دانيد كه سخت تر از همكاران تان در اداره كار مي كنيد، اما گاهي اوقات آنها ترفيع مي گيرند و شما نمي گيريد، يا اينكه چند سال پيش كاري را شروع كرديد، اما به اندازه همسايه تان كه تازه يك سال است آن كار را شروع كرده، موفق نيستيد. مثال هاي متعددي از اين قبيل در زندگي روزمره وجود دارد، اما هيچ يك از آنها دليل نمي شود كه شما حسودي كنيد. به خاطر داشته باشيد كه زندگي هر كسي طبق سرنوشت او رقم مي خورد كه حالا جزئي از واقعيت اوست. اگر مقدر شده كه شما ثروتمند باشيد، هيچ چيز در دنيا نمي تواند شما را متوقف سازد و اگر اينگونه مقدر نشده باشد، هيچ كس نمي تواند به شما كمك كند. با سرزنش كردن ديگران، در قبال بداقبالي خود، كاري از پيش نمي بريد. مطمئن باشيد كه حسادت، شما را به جايي نمي رساند، تنها آرامش را از ذهن شما مي ربايد.
اين روش، بهترين راه براي رسيدن شما به آرامش ذهني است. ما اغلب به دليل اينكه كسي به ما توهين كرده يا به ما ضرري رسانده است، احساسات ستيزگي را در قلب خود افزايش مي دهيم. ما شكايت ها و گلايه ها در خود را پرورش مي دهيم و نتيجه آن براي ما، تنها بي خوابي، زخم معده و افزايش فشارخون است. توهين يا صدمه ممكن است يك بار اتفاق بيفتد، اما با تشديد شكايات، مدام آن را به خود يادآوري مي كنيم. شما بايد به سرعت اين عادت بد را ترك كنيد. زندگي بسيار كوتاه تر از آن است كه بخواهد بازيچه چنين چيزهايي شود. ببخشيد و فراموش كنيد؛ تنها با بخشش و فراموش كردن است كه عشق شكوفا مي شود.
بهترين راه براي تبديل ضرر به سود، همين است. هر روز با تعداد زيادي از ناملايمات، بيماري ها، آزردگي ها و حوادثي مواجه مي شويم كه نمي توانيم آنها را تحمل كنيم و يا تغييرشان دهيم؛ بنابراين بايد ياد بگيريم كه با آنها سازگار شويم. بايد بياموزيم با خوشرويي و بردباري، آنها را تحمل نماييم. به خودتان ايمان داشته باشيد؛ شما برحسب ميزان شكيبايي خود، قدرت و توانايي بيشتري را به دست خواهيد آورد.
تمرين تمركز، ذهن را آرام مي كند و افكار مزاحم را از بين مي برد. اين كار بالاترين درجه آرامش ذهن است. اگر هر روز نيم ساعت تمركز نماييد، ذهن تان در ۲۳ ساعت و نيم ديگر، آرامش كافي خواهد داشت و ذهن شما به سادگي قبل، درگير ناملايمات نمي شود. با افزايش زمان تمركز روزانه، سود بيشتري عايدتان خواهد شد. به علاوه، كارايي شما نيز افزايش مي يابد و قادر خواهيد بود نتايج بهتري را در زمان كمتري ارائه دهيد.
۹. ذهن خود را هرگز خالي نگذاريد
ذهن خالي، محل مورد علاقه شيطان است. تمام كارهاي شيطاني در ذهن خالي روي خواهد داد. ذهن خود را با افكار مثبت و با ارزش پر كنيد. فعالانه يك سرگرمي را دنبال كنيد و كاري را انجام دهيد كه علاقه شما را برانگيزد. شما بايد تصميم بگيريد كه چه چيزي بيشتر ارزش دارد؛ پول يا آرامش ذهن؟ ممكن است سرگرمي هاي شما اغم از كارهاي عام المنفعه يا كار مذهبي، هميشه پولي به همراه نداشته باشد، اما حس موفقيت و تكامل را براي شما در بر خواهد داشت؛ حتي زماني كه از لحاظ جسمي در حال استراحت هستيد، خودتان را مشغول خواندن يا مناجات با خدا نماييد.
۱۰. هيچ گاه كاري را به تعويق نيندازيد و هرگز افسوس نخوريد
انرژي و وقت خود را با «بايد» يا «نبايد» ها تلف نكنيد. روزها، ماه ها و سال ها ممكن است با اين مناظرات ذهني بيهوده تلف شود. شما هرگز نمي توانيد برنامه ريزي دقيق و همه جانبه اي داشته باشيد، زيرا هرگز نمي توانيد تمام اتفاقات آينده را پيش بيني نماييد. براي وقت خود ارزش قائل شويد و كارهايي را انجام دهيد كه به راستي لازم است انجام شود. مهم نيست كه اولين بار با شكست مواجه شويد؛ زيرا مي توانيد از اشتباهات خود درس بگيريد و بار ديگر موفقيت كسب نماييد. عقب نشيني و نگراني، كاري از پيش نمي برد، هرگز حسرت نخوريد؛ آنچه كه اتفاق افتاده، ديگر قابل تغيير نيست، حتي اگر تمام عمر حسرت آن را بخوريد.
برچسبها: آرامش, راه های به دست آوردن آرامش, گلستان دانش, مالکی پور


برچسبها: دوست داشتن, گلستان دانش, مالکی پور
یکی از موضوعات مهمی که والدین در تربیت فرزندشان به آن اهمیت می دهند، احترام گذاشتن به دیگران و عذرخواهی کردن است.
بسیاری از والدین، هرگز به رفتارهای بد فرزندشان واکنش نشان نمی دهند و کم سن بودن او را توجیه کننده رفتارهایش می دانند. در مقابل، پدر و مادرهایی هستند که فرزندشان را در مقابل هر خطای کوچکی، وادار به عذرخواهی می کنند.
از چه سنی باید به بچه ها آموزش دهیم که عذرخواهی کنند؟
هر انسانی باید از مراحل مختلف رشدی عبور کند تا به بزرگسالی برسد. این مراحل رشد شامل رشد جسمی، جنسی، روانی و اجتماعی است. اگر دوران شیرخوارگی را کنار بگذاریم، کودک از 3 سالگی تا 7 سالگی و بعد، از 7 تا 11 سالگی در دوران کودکی به سر می برد. از 3 تا 7 سالگی یعنی سنین پیش از دبستان، کودک تفکر شهودی دارد، فکرهای عمیق ندارد و در کارهای خود، بی منطق است.

کودکان، بسیاری از کارهای خود را بد نمی دانند، بنابراین چگونه باید به آن ها یاد بدهیم که عذرخواهی کنند؟
علاوه بر این، خودش را مرکز عالم می داند و تصور می کند همه باید مطیع او باشند و همه چیز را از آن خود می داند. نکته مهم تر اینکه کودک، خوب و بد را به صورت انتزاعی در نظر نمی گیرد و کارهایی را که انجام می دهد، خطا نمی داند. اما از سن 6 سالگی، به مرور زمان خوب و بد را می شناسد و منطق، کم کم در افکار و اعمالش شکل می گیرد. در سنین کودکی، بچه ها همه چیز را بزرگ تر از حد واقعی اش در نظر می گیرند و به بیان دیگر، همه چیز در نظر بچه ها غلو شده است، بنابراین والدین باید بدانند در این سنین، بچه ها را زیاد تنبیه یا تشویق نکنند چون بسیار مضر است.
بچه ها در سنین کودکی، بیشتر به رفتار پدر و مادرشان توجه دارند، به عنوان نمونه، اگر پدر پشت تلفن به دوستش دروغ بگوید، دروغ گفتن برای بچه نهادینه می شود و احساس نمی کند اگر دروغ گفت باید عذرخواهی کند. والدین لازم است جلوی فرزندشان به صورت غیرمستقیم عذرخواهیکنند تا بچه یاد بگیرد اگر کار بدی انجام داد، لازم است عذرخواهی کند. البته این عذرخواهی باید به صورت معقول باشد، نه غلو شده.
چگونه والدین باید به صورت غیرمستقیم به بچه ها عذرخواهی را یاد بدهند؟
اگر کودک، کاری کرده که در جامعه عرف نیست و کار بدی تلقی می شود، والدین باید بدون اینکه شخصیت بچه را زیر سوال ببرند یا احساس منفی به کودک منتقل کنند، به عنوان نمونه به جای بیان الفاظی مانند «تو بچه بدی هستی»، «دیگر دوستت ندارم» به کودک خود بگویند «تو خوبی، ولی این کارت اشتباه بوده» یا «اگر من جای تو بودم، می گفتم ببخشید» علاوه بر این، والدین باید در نظر داشته باشند همان طور که نباید شخصیت کودکشان را زیر سوال ببرند، نباید نسبت به رفتار او بی تفاوت باشند و هر کاری کرد به رویش نیاورند.
در روش داستان اسباب بازی ها نیز مشابه نقاشی کردن، از شخصیت های داستانی استفاده می کنیم و یک داستان تعریف می کنیم و از فرزندمان می خواهیم که در مورد آن کار بد، قضاوت کند. ممکن است پاسخ کودک، عذرخواهی نباشد. والدین باید به او کمک کنند تا به این نتیجه برسد.روش های غیرمستقیم دیگر که والدین باید از آن طریق به کودکشان عذرخواهی کردن را بیاموزند، «نقاشی کشیدن» و «داستان اسباب بازی ها» است. در روش نقاشی کردن، اتفاقی که سبب شده کودک کار زشتی انجام دهد را نقاشی می کنیم. به عنوان نمونه، اگر کودک در مدرسه با دوستش دعوا کرده و او را کتک زده، این اتفاق را با کمک کودک نقاشی می کشیم و یک کودک گریان را ترسیم می کنیم و از کودک می پرسیم: «اگر بخواهیم دوستت لبخند بزند باید چه کار کنی؟» و آن زمان عذرخواهی را به او یاد می دهیم.
برچسبها: آموزش, عذر خواهی, کودکان, زندگی
ادامه مطلب
اعتماد به نفس بالا میتواند شما را در هر زمینه ای از زندگی شگفت انگیز نشان دهد. از ظاهرتان گرفته تا حتی نحوهٔ خوابیدن شما. این نظریه اثبات شده است که افرادی با اعتماد به نفس بالا، موفقتر، شادتر و از زندگی لذت بیشتری میبرند.
در ادامه ۹ تکنیک برای افزایش اعتماد به نفس را برای شما شرح میدهیم:
۱- از مقایسهٔ خود را دیگران دست بکشید.
یکی از بهترین روشها برای افزایش اعتماد به نفس این است که از مقایسهٔ خود با دیگران دست بردارید. مشکل اینجاست که شما فقط قسمت کوچکی از شخصیت آن فرد را که در حال مقایسهاش با خودتان هستید میبینید. هر شخص به صورت متفاوتی فکر میکند، درک میکند، احساس میکند و یاد میگیرد. شما تنها فرد در این جهان هستید که قابلیتی خاص دارید. منظور من تواناییهای خارقالعاده نیستند بلکه روش و راهی است که شما برای حل یک مسئله از آن استفاده میکنید. یادتان باشد هیچ دو اثر انگشتی یکسان نیستند. وقتی شما خود را با فرد دیگری مقایسه میکنید، در ذهنتان او را در تمام مسائل بهتر از خود میبینید. این کار به هیچ وجه روش خوبی برای ارزیابی خودتان نیست. به جای این کار بهتر است نگران این باشید که چقدر خودتان را دوست دارید. شما احتمالاً شگفت زده خواهید شد وقتی ببینید افرادی که خود را دوست دارند چقدر شاد تر از افرادی هستند که خود را دوست ندارند.
۲-همیشه ارتباط چشمی برقرار کنید.
اکثر مردم خیلی زیاد نگران این هستند که دیگران چگونه در مورد انها فکر میکنند. با ایجاد ارتباط چشمی میتوانید خود را یک فرد شایسته، نترس، با اعتماد به نفس نشان میدهید. یک ترفند کوچک وجود دارد و آن این است که اگر شما از این ترس دارید که مستقیم به چشم طرف نگاه کنید، به جای چشمان طرف، به فاصلهٔ میان دو ابروی آن فرد نگاه کنید. در این حالت نه شما مستقیم به فرد نگاه کردهاید و نه آن فرد متوجه این موضوع میشود.
برای این کار شما باید مدتی تلاش کنید تا این کار عادت شما شود.
برچسبها: اعتماد به نفس, تکنیک, افزایش اعتماد به نفس, گلستان دانش
ادامه مطلب
به ياد داشته باشيد که کودکان همواره تصوير ذهني خود را در آيينه والدين مي بينند. و آنچه در مورد خود فکر مي کنند به واسطه واکنشها و عکس العمل هاي والدين ايجاد مي شود. آنها به واسطه برداشتي که از تفکر شما نسبت به خود دارند تصميم مي گيرند که آيا رفتارشان خوب بوده يا بد...
تمامي والدين خواستار داشتن فرزنداني خوب و موفق هستند و در اين راه نيز هرکدام شيوه هاي خاصي را در پيش مي گيرند. اما برخي از والدين تصور مي کنند که زمان آموزش نظم و انضباط با زمان ابراز محبت و علاقه متفاوت است و در هنگام تربيت فرزندان بايد صرفا با جديت به آموزش پرداخت.
تحقيقات اخير محققان نشان داده که موارد تربيتي در صورتي بر کودکان تاثير مي گذارد که توام با رابطه احساسي صميمانه ميان والدين و فرزندان باشد.
برچسبها: کودکان, رفتار, رفتار با کودکان, گلستان دانش
ادامه مطلب
درود و صد درود بر شما بزرگواران
متنی دیگر از کتاب لطفا گوسفند نباشید در مورد زندگی نوشته ام . کوتاه اما جالب و زیباست. در ادامه مطلب داستانی در مورد موضوع مربوطه آورده شده که احتمالا شاید تکراری باشد اما باز جای خواندن دارد. دوست
دارم که حتمابخوانید. صمیمانه از همه شما سپاسگزارم .حکایت نابینای بینا!!!!
زندگی از دیدگاه بزرگان :
حکایت است که امام علی ( ع ) می فرمایند :
«من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا .»
از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟
فرمودند دنیا حرکت بر بستر خورو خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک
یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد
زندگی یک بوم نقاشی است که در آن از پاک کن خبری نیست. (جان کانفیلد)
به یاد داشته باشیم
زندگی یک مکتب است
برخی از درسها را باید بر آسمان نوشت
تا همه آن را بشنوند و بفهمند ( دام راس )
اگر بتوانم از شکستن یک دل جلوگیری کنم
اگر بتوانم یک زندگی را از درد تهی سازم و یا رنجی را فرو نشانم
اگر بتوانم سینه سرخ مجروحی را کمک کنم تا دوباره به لانه خویش بازگردد
آنگاه زندگی ام بیهوده نبوده است . ( امیلی دیکسون )
زندگی مسابقه نیست
زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش که در هر گامش
ترنم لحظه ها جاری است
با دم زدن در هوای گذشته و نگرانی فرداهای نیامده
زندگی را مگذار که از لابلای انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر رود ( نانسی سیمس )
برچسبها: زندگی, کتاب لطفا گوسفند نباشید, گلستان دانش, مالکی پور
ادامه مطلب
چه گویم از این روزگار ، چه گویم از این شهر قصه ، قصه های تلخ و شیرین . خاطرات خود را ورق می زنم و وقتی به تو می رسم ، می ایستم و نگاهت می کنم . در صندلی فرو رفته ام و چشم هایم را بسته ام . کتابی که به من دادی هنوز در دستانم هست . روی صحفه اول آن اسم تو حک شده . روز وداع با تو یادم هست . یادم هست که تو بودی ولی نمی خواستی با من باشی . نمی دانم چرا ، حال تنهای تنهایم . اشک روی گونه هایم سرازیر می شود ، هر چند تو رفته ای ولی هنوز من در فکر تو هستم . از روی صندلی بلند می شوم و کتاب تو را کنار می گذارم و دیگر فهمیدم که تو برنمی گردی حال من مانده ام . به شهر قصه ها می روم و نگاهم به کسانی است که فراموش شده اند . حال من هم دیگر فراموش شدم . نگاهم به کسانی است که عشق خود را فراموش نکرده اند . میروم روی صندلی مینشینم . هوای بسیار خوبی می وزد . یک نفر از دور آمد و کنار من نشست و نگاهش به من . من گفتم چرا به من نگاه می کنی ؟ و او گفت ، چهرات ناامید است . گفتم همه کسانی که اینجا هستند چهره شان ناامید هست و او گفت تو فرق می کنی . یک بار دیگر نگاهش کردم و نمیدانم چی شد که عشق در نهان خود شروع به رشد کرد و او نزدیک و نزدیک تر آمد و سرش را روی شانه هایم گذاشت . همه کسانی که یک روزی فراموش شده بودند همین کار را کردند و عشق خود را به همدیگر تقسیم کردند و از آن روز به بعد آن شهر قصه که ، شهری گمشده و فراموش شده ها بود تبدیل به شهر قصه های رویایی شد . دوست عزیزم نمی خواهم از وبت تعریف کنم چرا که بیش از اندازه کلیشه ای می شود و همین را بگویم که تو همان کسی هستی که روی صندلی نشستی و سرت را روی شانه هایم گذاشتی و من را به شهر قصه های رویایی بردی . امیدوارم که همیشه مثل شهر قصه ها پر از قصه های رویایی باشی و آرزو می کنم که قصه های خود را فراموش نکنی چرا که ما با قصه ها اجین شده ایم .
برچسبها: عشق, امید, گلستان دانش
روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سؤال می کند:
آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد؟خطاب میرسد:آری!
موسی با حیرت می پرسد:آن شخص کیست؟
خطاب میرسد:او مرد قصابی است در فلان محله.
موسی می پرسد:می توانم به دیدن او بروم؟
خطاب میرسد:مانعی ندارد!
فردای آن روز موسی به محل مربوط رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند.و می گوید:من مسافری گم کرده راه هستم،آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم؟
قصاب در جواب می گوید:مهمان حبیب خداست،لختی بنشین تا کارم را انجام دهم،آنگاه با هم به خانه می رویم.موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آن را جدا کرد در پارچه ای پیچید،و کنار گذاشت.ساعاتی بعد قصاب می گوید:کار من تمام است برویم.سپس با موسی به خانه قصاب میروند،به محض ورود به خانه،رو به موسی کرده و می گوید:لحظه ای تأمل کن!موسی مشاهده می کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته،آن را باز کرده و آرام آرام طناب را شل کرد.شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خود جلب کرد،وقتی تور به کف حیاط رسید،پیرزنی را در میان آن دید،با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید،سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد،دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت:مادر جان،دیگر کاری نداری.
و پیرزن می گوید:پسرم انشاالله که در بهشت همنشین موسی شوی.سپس قصاب پیرزن را مجددا" در داخل تور نهاده بر بالای درخت قرار داده و پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید:او مادر من است و آنقدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آنکه همیشه این دعا را برای من می خواند که "انشاالله در بهشت با موسی همنشین شوی!"و چه دعایی!!آخر من کجا و بهشت کجا؟آن هم با موسی!
موسی لبخندی میزند و به قصاب می گوید:من موسی هستم و تو یقینا"به خاطر دعای مادر در
بهشت همنشین من خواهی شد
برچسبها: حکایت, بهشت, متن زیبا, گلستان دانش
فرقی نمی کند اینکه همیشه اضطراب زیاد داشته باشید یا به طور موقت دچار این درد باشید، احتمالا تمایلی به مصرف دارو ندارید. شاید واقعا هم نیاز نباشد.
درمان های غیردارویی زیادی برای برطرف کردن اضطراب و تشویش وجود دارد. از جمله می توان به تکنیک های کنترل ذهن برای آرام شدن اشاره کرد. البته برخی از این تکنیک ها در لحظه پاسخگو هستند در حالیکه برخی دیگر در طول زمان خاصیت درمان گر دارند.
اگر دچار دلشوره و اضطراب هستید، دمنوش بابونه می تواند باعث آرام شدن شما بشود. برخی از مواد تشکیل دهنده بابونه دقیقا همان کاری را با مغز می کنند که داروهای آرام بخش همچون والیوم انجام می دهند. تحقیقات نشان داده است، افراد مضطربی که 8 هفته پشت سر هم چای بانونه مصرف می کردند، بسیار بیشتر از بیمارانی که دارو می خوردند، اضطرابشان کاهش پیدا کرده است.

2. چای سبز (اِل- تیانین)
گفته می شود راهب های بودایی ژاپنی می توانند برای ساعت ها بسیار ریلکس و آرام مراقبه کنند. یکی از دلایل آرامش آنها اسیدآمینه موجود در چای سبز آنها به نام اِل- تیانین است. محققان ثابت کرده اند اِل- تیانین موجب کنترل تپش قلب و فشار خون و در نتیجه کاهش اضطراب می شود.
برچسبها: درمان, درمان اضطراب, گلستان دانش, مالکی پور
ادامه مطلب
طرز فکر دیگران را به خود نزدیک کنید
ایجاد یک رابطه منطقی و درست با دیگران نیز به تمرین و صبر نیاز دارد مخصوصا که اگر همکاران خسته کننده یا بدقلق داشته باشید.

هنر است که بتوان طرز فکر دیگران را تغییر داد و به فکر خود نزدیک کرد. این موفقیت نیز یک شبه به دست نمی آید و آسان نیست. ایجاد یک رابطه منطقی و درست با دیگران نیز به تمرین و صبر نیاز دارد مخصوصا که اگر همکاران خسته کننده یا بدقلق داشته باشید.
تشخیص اهمیت داشتن روابط خوب با همکاران نخستین قدم برای ایجاد رابطه کاری درست است و دومین قدم نیز اجرایی کردن آن است. با اینکه همه کارها و افراد با هم فرق دارند اما روش های دوستی، همکاری، افزایش اطمینان و تاثیرگذاری روی آدم های اطراف چیزی است که در همه دنیا مشترک است. برخی از این روش ها را در ادامه مطلب برایتان نام برده ام.
لطف کنید و حتما بخوانید مطمئن باشید ضرر نمی کنید دوستان خوب و عزیزم
برچسبها: فکر, تفکر, طرز فکر کردن, رفتار
ادامه مطلب
راز دوم:«هدف زندگانی آن است که تمامی توانایی های بالقوه ی خود در مقام انسان را شکوفا و بهترین خویشتن خویش ونیز بیشترین رشد و شکوفایی را از خود ظاهر سازید»
این راز نمی گوید هدف زندگانی این است که همسر مناسبی بیابید،موفق شوید،ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید وبه تحقق آرمان هایی ارزشمند روی این کره خاکی کمک کنید یا حتی احساس خوبی داشته باشید.این راز میگوید هدف این است که رشد کنید.
زندگی روی کره زمین یک کلاس درس است ومن و شما دانش آموزانی هستیم که باید درس هایی را بیاموزیم.قرار نیست زندگی خیلی راحت و بی دردسر باشد.قرار نیست همه چیز عالی و بی عیب و نقص باشد.قرار بر این است که ما با چالش هایی روبرو شویم و باید متحمل سختی مصائبی شویم.ما از یاد برده ایم که هدف زندگانی این است که بیاموزیم.
آیا تازگی احساس بدی نسبت به خودتان دارید؟شاید به این دلیل است با دید درستی به زندگی خود نگاه نکرده اید.چراکه معیارها و ارزشهایی که شما با آنها خود و زندگی تان را ارزیابی می کردیددیگر در مورد شما صدق نمیکند.بدین معنی که شما باید تعریف شخصی خود از موفقیت و پیروزی را ارزیابی وآن را « باز تعریف» کنید.
فرض کنید شغلتان فروشندگی است و هفته گذشته مدام با مشتریان بدقلق مواجه شدید و سرانجام هیچ چیز به آنان نفروختید.اگر ملاک ارزیابی خودتان فروش اجناس،پول درآوردن باشد شما می گویید هفته بدی را پشت سر گذاشته اید. اما چنانچه ملاک و ارزیابی شما در زندگانی رشد و تغییر باشد،آن یک هفته می تواند بهترین هفته ی زندگانی شما باشد.اگر هرگز از مرام و منش شایسته ی خود در مقام یک فروشنده عدول نکرده باشیدو با مشتریان بدقلق و سختگیر خود خوشرو و مهربان بوده باشید.
«الماس همان تکه زغال سیاه و بی ارزشی است که هیچ وقت جا نزد و از کار و تلاش باز نایستاد»

برچسبها: راز, زندگی, بهترین, بابارادی آنجلیس
نگاهی به اطراف خود بیندازید.
چند نفر از افراد دور و بر شما، شاد نیستند؟
چند نفر از آنها لبخند بر لب دارند و واقعاً شاد هستند؟
اکثر افراد پیرامون ما شاد نیستند. چرا اینگونه است؟
کجای راه را اشتباه رفتهایم که به اینجا رسیدهایم؟
من در محله ای بزرگ شدم که در آن هر روز صبح انسانها با چهره ای غمگین از خانه های خود بیرون می آمدند و به سمت ایستگاه اتوبوس میرفتند. در ایستگاه به راحتی میتوانستید جمع زیادی از این افراد را ببینید. بودن در کنار این افراد به من نکات ارزشمندی را آموخت. آموختم که چرا مردم شاد نیستند.
۷ علت برای اینکه شما احساس شادی نمیکنید
ادامه ...
برچسبها: شادی, احساس, شاد, شکست
ادامه مطلب

راز اول:تمامی آنجه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز دارید در درون خود شماست.
این جمله بدان معناست که کلید خوشحالی و خوشبختی واقعی هم اکنون در درون خود شماست.این حالت درونی شماست که انتخاب می کند خوشحال باشید یا نباشید.آنچه پیرامون شما رخ می دهد اهمیتی ندارد.
ممکن است در زیباترین جای دنیا باشید اما اگر قلبتان شکسته است و رنجیده اید یا ذهنتان مغشوش و پریشان است،احساس خوشبختی نخواهید کرد بلکه احساس بدبختی خواهید کرد.شاید در بدترین جای دنیا باشید اما اگر احساس درونی خوبی داشته باشید و احساس تمرکز و شادمانی کنید،میتوانید احساس خوشبختی کنید و حتی آنجا را برای خودتان بهشت کنید.
هر کدام از مافهرستی از انتظارات خودش در زندگی دارد و احساس خوشحالی و خوشبختی ما بسته به این است که کدام یک از این توقعات و انتظارات ما برآورده شده و کدام برآورده نشده است.
خوشحالی و خوشبختی تصمیمی است که شما می گیرید؛این تصمیم که موقعیت،حادثه یا هر رویدادی را به طرزی خاص و دیدی متفاوت ببینید وتلقی کنید.احساس خوشبختی و بدبختی چیزی نیست که از بیرون بر سرشما نازل شود
بلکه این احساسات نیز انتخاب درونی خودتان است.
درک این اصل اولین قدم در راه آزادی روحی و معنوی ماست.اینکه بفهمیم آچه احساس می کنیم ،در هر لحظه تمام و کمال در دست خودمان است.این نوع آزادی چیزی نیست که کسی بنتواند آن را به شما بدهد،این نوع آزادی دستاورد خود شماست،آن هم از طریق زندگی کردن با اتکا به درون خود.
«تنها احمق ها خوشبختی و خوشحالی را در دوردست می جویند.انسان عاقل خوشحالی و خوشبختی را در زیر پای خود می جوید.»







برچسبها: راز, رازاول, خوشبختی, باربارادی آنجلیس
معاون آموزشي بايد :
- داراي صبر و حوصله فراوان و هميشه آمادگي روبرو شدن با اتفاقات غير منتظره را داشته باشد.
- يك قاضي خوب باشد . بتواند مشكلات و درگيريهاي بين دانش آموزان را به گونه اي حل كند كه تبديل به يك ماجراي دنباله دار نشود و اينكه هر دو طرف دعوا از قضاوت شما راضي باشند ( قضاوت عادلانه و جريمه متناسب با خلاف و طبق قوانين مدرسه كه قبلابه آنها تذكر داده ايد باشد .)
- به دليل اينكه با همه در ارتباط هستيد ( دانش آموزان ، اولياي آنها ، معلمين ، ... )بايدداراي اخلاق خوب و روابط عمومي بالاباشيد .
- داراي وقار و جذبه باشيد تا بتوانيد راحتتر كنترل دانش آموزان و مدرسه را در دست بگيريد

برچسبها: معاون, معاون آموزشی, وظایف, مشکلات
ادامه مطلب
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه
از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه
همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط
پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود باصدای بلند گفت که خیلی
احساس خستگی می کند؟ راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند
و اوجای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود ودر دانشگاهی
که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند اورا از راننده اصلی تشخیص
دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند
او چه می کند، کمی تردید داشت.به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی
تصورانیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات
خود کردند.در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستندکه حتی راننده من
نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخاست و به راحتی به سوالات
پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!
برچسبها: انیشتن
نکاتی در مورد بهبود رفتار دانش آموز در سطح فردی ، کلاس و مدرسه/و مدیریت زنگ تفریح
در مدیریت زنگ تفریح 2 دیدگاه مطرح است
1-دیدگاه مداخله گر
2-دیدگاه غیرمداخله گر
دیدگاه مداخله گرمعتقدبه مدیریت مستقیم رفتاردانش آموزان درزنگ تفریح ،ایجادتغییراتی در حیاط وزمین مدرسه وآموزش بازی های سالم وبی خطراست .
انتقاد وارد به این دیدگاه این است که با این نوع مدیریت آزادی دانش آموزان و فعالیت های خود به خودآنان که ازنظراجتماعی مفیداست محدودمی شود.
امادیدگاه دوم که غیرمداخله گراست:
به ادامه مطلب مراجعه نمایید
برچسبها: نکات, رفتار, دانش آموز, بهبود رفتار
ادامه مطلب
قهرمانی با یک امید
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد، استاد پذیرفت و به پدرکودک قول داد که یک سال بعد میتواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند!
در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد! بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار میشود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تکفن کار کرد.
سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تکفن همه حریفان خود را شکست دهد! سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تکفن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری؛ آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشور انتخاب گردد.
وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزیاش را پرسید. استاد گفت: ” دلیل پیروزی تو این بود که اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود، و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی!”
یاد بگیر که در زندگی، به نقاط ضعف خود به دید فرصت نگاه کنی.
برچسبها: امید, قهرمان
فقط زمان قادر به درک عظمت عشق است...
در جزیره ای آرام و زیبا تمام حواس زندگی میکردند:
شادی، غم، علم، ثروت، غرور، عشق، زمان
روزی خبر رسید که بزودی جزیره به زیر آب خواهد رفت، همه ساکنان جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشق می خواست تا واپسین لحظه بماند؛
چون او عاشق جزیره بود... .
وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایق با شکوهی جزیره را ترک میکرد، کمک خواست. ثروت گفت: مقداری طلا داخل قایقم هست، جایی برای تو نیست.
پس عشق از غرور کمک خواست. غرور گفت: نمیتوانم تو را با خود ببرم، تمام بدنت خیس و کثیف است و قایق مرا کثیف میکنی. غم در همان نزدیکی ها بود و عشق از او کمک خواست. غم با صدایی غمگینی گفت: من خیلی غمگینم و احتیاج به تنهایی دارم. عشق اینبار به سراغ شادی رفت، ولی او آنقدر غرق شادی بود که حتی صدای او را نشنید.
آب هر لحظه بالاتر می آمد و عشق دیگر نا امید شده بود. ناگهان مردی سالخورده گفت: بیا ؛ من تورا با خود خواهم برد. عشق با خوشحالی سوار شد جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیر مرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد که حتی نام ناجی خود را نمی داند؛ بنابر این نزد علم رفت و از او پرسید: آن پیرمرد که بود؟؟ علم پاسخ داد : زمان... .
عشق با تعجب پرسید: زمان؟ اما او چرا به من کمک کرد؟
علم لبخندی زد و گفت:
زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.... .
مهارت برقراری ارتباط
راهکارها و نکات مهم روانشناختی در ارتباط موثر:
ارتباط موثر یکی از رمز های موفقیت انسان است.برای دستیابی به یک ارتباط خوب و موثر...
برقراری ارتباط
فرايند ارتباط با توجه به تعداد افراد گيرنده پيام انواع مختلفي دارد. ، به نقل از ادوين امري (1976) چهار نوع ارتباط را به شرح ذيل بيان كرده است:
1. ارتباط درون فردي؛ كه از طريق آن فرد با خودش حرف مي زند (ارتباط برقرار مي كند).
2. ارتباط ميان فردي؛ كه فرد حداقل با يك فرد ديگر ارتباط برقرار مي كند.
3. ارتباط گروهي؛ در شرايطي صورت مي گيرد كه تعداد افراد گيرنده پيام اگر چه قابل توجه ولي قابل شمارش و شناسايي است. نظير كلاسهاي درس، سالنهاي سخنراني و نظاير آن.
4. ارتباط جمعي؛ افراد گيرنده پيام در اين نوع ارتباط، كميتي را تشكيل مي دهند كه اولاً شمارش آنها غيرممكن بوده، ثانياً وابستگي ميان آنها بسيار كمتر است. نظير گيرندگان پيام در ارتباط با برنامه هاي راديويي و تلويزيوني.
برچسبها: برقراری ارتباط, مهارت, راهکار, مالکی پور
ادامه مطلب
نکته هایی طلایی برای شب امتحان
در این مطلب مهارتهای مدیریت زمان و نكتههای طلایی چگونه مطالعه كردن در شب امتحان را فرا خواهید گرفت.
آیا درسهایتان را تلنبار كرده و برای شب امتحان نگه داشتهاید؟ آیا نگران نمره درسیتان هستید؟ آیا فكر میكنید فرصت مطالعه ندارید؟
نگران نباشید در این مطلب مهارتهای مدیریت زمان و نكتههای طلایی چگونه مطالعه كردن در شب امتحان را فرا خواهید گرفت.
برچسبها: نکته هایی طلایی برای شب امتحان, نکته های طلایی, امتحان, گلستان دانش
ادامه مطلب
چنان زندگی کن که وقتی فرزندانت در مورد عدالت،توجه و راستی فکر میکنند به یاد تو بیفتند
ببخش همه لباسهایی را که در طول سه سال گذشته نپوشیده ای به مستمندان
شجاع باش و حتی اگر شجاع نیستی به آن تظاهر کن. هیچ کس نمیتواند
تفاوتی بین آنها قایل شود
شوخی کن و لطیفه بگو اما برای سرگرمی و تفریح،نه برای آزار و اذیت دیگران
هیچ گاه سالگرد ازدواجت را فراموش نکن
در حد توان مالی و زمانی خود از یک موسسه خیریه حمایت کن
به فرزندانت نشان بده که به آنان اعتماد داری
شریک زندگیت را با دقت انتخاب کن زیرا 90 درصد خوشبختی تو به این تصمیم بستگی دارد
از بکار بردن عبارتهای طعنه آمیز خودداری کن
به خلوت فرزندان خود احترام بگذار و قبل از ورود به اتاقشان در بزن
گوش دادن را بیاموز گاهی اوقات فرصتها بسیار آهسته در میزنند
هیچ گاه به مقدسات بی حرمتی نکن
اجازه نده تلفن در لحظات مهم زندگیت خللی ایجاد کند. اگر تلفنی وجود دارد فقط برای آسایش و راحتی توست
برنده و بازنده خوبی باش
هنگامی که خستگی و افسردگی را در صورت کسی میبینی هرگز آنرا به زبان نیاور
در خلوت انتقاد کن
هیچ گاه تحت تاثیر نخستین برخورد خام نشو
برای پیروزی در جنگ اصلی، شکست در نبردهای کوچک را مشتاقانه بپذیر
به قولت پایبند باش
کودکی ۱۰ ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان بسازد و کودک نیز به این امر علاقمند بود. استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یکسال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند. در طول ۶ ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و حتی یک فن جودو هم به او تعلیم نداد. بعد از ۶ ماه خبر رسید که یک ماه دیگر مسابقات محلی در شهر برگزار می شود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقه فقط روی همان تک فن کار کرد. سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن یک فن، همه حریفان را شکست دهد! سه ماه بعد، کودک توانست در مسابقات بین باشگاهی نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان کشوری انتخاب گردد. وقتی مسابقات به پایان رسید ، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید . استاد گفت: ” دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی ، ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی! یادبگیر که در زندگی از نقاط ضعف خود به عنوان نقطه قوت خودت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی، داشتن امکانات نیست، بلکه در چگونگی استفاده از امکانات موجود است.
برچسبها: نقطه ضعف, نقطه قوت, گلستان دانش
.: Weblog Themes By Pichak :.