1. اگر شیفته کارت نباشی، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد.
2. رنجدیده! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری.
3. هنگامی که سیبی را با دندانهای خود له می کنی در قلب خویش به آن بگو: دانه ها و ذرات تو در کالبد من به زندگی ادامه خواهند داد. شکوفه هایی که باید از دانه هایی تو سر زند، فردا در قلب من شکوفا می شود. عطر دل انگیز تو، توام با نفسهای گرم من به عالم بالا صعود خواهد کرد و من و تو در تمام فصلها شاد و خرم خواهیم بود.
4. بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد.
5. آنانی که می بخشند و در عطای خود معنایی برای درد و شکنجه نمی یابند. اینان در جستجوی هیچ نوع نشاطی نیستند و حتی به فکر نشر مناقب و فضایل خود نمی افتند. اینان آنچه را که دارند می بخشند، مانند گلها و ریحانها که بوی عطرآگین خود را در چمنزارها و جلگه ها پخش می کنند. خدای بزرگ با دست این افراد سخن می گوید و از میان دیدگان این اشخاص به زمین لبخند می زند.
6. برای آنکه روانت را بپروری، ابتدا با خودت یکی شو.
7. کسی که بخشش می کند زمانی به نشاط واقعی دست می یابد که پس از جستجوی فراوان، نیازمندی را پیدا کند که عطای وی را بپذیرد. تلاش برای یافتن چنین شخصی، از ایثار، لذت بخش تر است.
8. با ترشرویی به میان مردم رفتن، تنها از بیماران ساخته است.
9. اگر می خواهی بزرگ شوی و شاد زندگی کنی، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن.
10. همای بخت بر شانه ات نخواهد نشست مگر آنکه شانه ای به گستره و پهنای کوهستان داشته باشی.
11. آدم خودباور، هیچگاه برای رسیدن به مادیات، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد.
12. طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم، از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم. چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد؟
برچسبها: شادی, زندگی, گلستان دانش, مالکی پور
.: Weblog Themes By Pichak :.