دلم باران ، دستم باران


دهانم باران ، چشمم باران

 

روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...

 

هر اذانی که می وزد


پنجره ها باز می شوند

 

یاد تو کوران می کند ...

 

هر اسم تو را که صدا می زنم 


ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

 

کاش من همه بودم


کاش من همه بودم

 

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

 

کفش های ماه را به پا کرده ام


دوباره عازم توام ...

 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩


برچسب‌ها: کاش, خدا, باران, گلستان دانش

تاريخ : دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ | 14:8 | نویسنده : اکرم مالكي پور |





مادر اي لطيف ترين گل بوستان هستي
تو شگفتي خلقتي!
تو لبريز عظمتي!
تو را دوست دارم و مي ستايمت !
دست بر دعا بر مي دارم و از خداي يگانه برايت بركت,رحمت و عزت مي طلبم.


 

آسماني پر از ستاره،  دشتي پر از گل،
تقديم به آني كه بهشت  زير پايش جا دارد
به مادرم...
كه مهرش تا ابد در دلم جاي دارد.



برچسب‌ها: مادر, قلب, مادر عزیزم, خدا

تاريخ : سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 11:21 | نویسنده : اکرم مالكي پور |


برچسب‌ها: خدا, عرش, عرش کبریایی

تاريخ : یکشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 19:6 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

خدای قادر من

هم اکنون به لطف بی کرانت همه چیز و همه کس توانگرم می سازد و

باور دارم قدرت بی پایان تو و دست مهر و یاریت به همراه لطف

 سرشارت از بهترین و رضایت بخش ترین راهها در همه مسائل زندگی

به یاریم می شتابد  پس آسوده خاطر همه امورم و گشایش همه

مسائلم را به اراده قدرتمند تو می سپارم

بارالها به تو قول میدهم و بر سر این تعهد میمانم که هر روزم به لطف

و توفیق تو بهتر از روز قبل باشد نه برداشت منفی کنم ونه کلام منفی 


برچسب‌ها: خدا, خدایا, زندگی, بهترین

تاريخ : دوشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۲ | 18:55 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

خدای من!

 

چقدر دوست دارم که وقت مناجات خدای من بخوانمت، الهی … ربی

 

این حس مالکیت، این که تو خدای من هستی

 

انگار همه ی حفره ها و جاهای خالی را پر می کند


برچسب‌ها: خدا, مناجات, گلستان دانش, مالکی پور

تاريخ : شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۱ | 9:45 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

 خدایا !

چه کسی شیرینی دوستی ومحبت تورا چشیده واز آن زده شده تا به سمت فرد دیگری برود ؟ چه کسی به تو نزدیک شده واز انس وهم صحبتی با تو خسته شده تا دنبال انیس ومونس دیگری بگردد؟

خدایا !

ما را هم در میان کسانی جا بده که برای نزدیک شدن به خودت راهی پیش رویشان باز کرده ای . ما را هم در شمار کسانی بگذار که برای محبت خود برگزیده ای وبرای دوستی با خود در نظر گرفته ای .

خدایا !

تودل بعضی ها را مشتاق دیدار خود می کنی وآنان را به خواست وقضای خود راضی وخشنود می کنی وآن گاه مژده ی رضایت وخرسندی خود را به آنان می دهی ، خدایا دل مارا هم تشنه ی دیدار خود کن .


خدایا !

مشتاقان دیدار خودرا از هجران امان می دهی واجازه می دهی به تو ، به چهره ی سراسر نوروکرامت تو چشم بدوزند واز تماشای حسن تو غرق لذت شوند ، خدایا ! به ما هم این اجازه را بده واین لذت را بچشان .


خدایا !

تو این دسته را در جایگاهی در جوار خود می نشانی وامکان شناخت خود را به آنان می دهی وشایستگی پرستش خود را به آنان می بخشی ودل هایشان را می بری وهمه ی دغدغه ها را جز فکر تماشای حسن آفریدگار ، از جان وتنشان دور می کنی .


خدایا !

تو دل های این دسته را برای عشق به خودت از هر علاقه وتعلقی رها می کنی وآن ها را مشتاق ودلتنگ می کنی ، دلتنگ آنچه پیش تو فقط پیش توست . خدایا تو یاد خود را در دل هایشان زنده نگه می داری وتوانایی سپاس گزاری به آنان می بخشی وآنان را مشغول اطاعت از خود می کنی 


برچسب‌ها: نیایش, عشق, خدا, مهربان

تاريخ : یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۱ | 18:41 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

 

 

**الـهـي ! بـه راسـتـي چـه مـامـن وپـنـا هـگـاهـي زيـبـاتـر از آسـتـان تـو ؟!**

 

 

معبودا   با همه عظمت و كبريايي خودت   بر اين بنده فرصت ده   كه  با ابراز لبيك خويش

 به درگاهت ، حقيقت عبوديت را در معرض تماشا بگذارم و تو نيز با لطف و كرمت بر او منت

 بگذار و او را در حلقه بندگي ضيافت الله خود بپذير.

 

      

 

بـار الهـا زگناهـان همه  سنگين  باريم                خوار وشرمنـده به درگاه تو رو مي آوريم



برچسب‌ها: خدا, خدایا, گناه, درگاه

تاريخ : سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۱ | 18:51 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

از خدا پرسیدم خدایا چه چیز تو را ناراحت می کند؟

 

خدا گفت:هروقت بنده ای با من سخن می گوید

 

چنان به حرف هایش گوش میکنم که گویی جز او

 

بنده ای ندارم ولی او چنان سخن می گوید

 

که انگار من خدای همه هستم جز او


برچسب‌ها: خدا, خدایا, گلستان دانش, مالكي پور

تاريخ : دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۱ | 22:20 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

من وخداوند هرروز صبح فراموش میکنیم اوخطاهای مرا ومن لطف اورا....

 

روی هر پله ای که باشی خدا یک پله بالا ترست نه به خاطر این که خداست به خاطر این که دست تورا بگیرد.

 

خدایامی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟


چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟


چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟


پروردگارا! تنها درخواستم از تو روحی وسیع است، آنقدر که فراموش نکنم،در خوشی ها باید بیشتر تو را صدا کرد!



برچسب‌ها: سخنان زیبا, خدا, تنهایی, خدایا

تاريخ : پنجشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۰ | 19:40 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

 

جاده سبز دعا

اي معبود من ،نمي دانم تو را با چه زباني بستايم كلمات در مقابل تو ياريم نمي كنند وجودم در مقابل عظمت تو شرمنده است، من در اين زندان خاكي محبوسم و كسي جز تو ياريم نمي كند تويي كه مهربان ترين مهربانان هستي تويي كه بدترين گناهان را مي بخشي و توبه بندگانت را مي پذيري ،من در مقابل بخشش تو چه مي توانم بگويم تويي كه هيچ وقت از من غافل نشدي حتي وقتي غرق در مرداب گناه بودم و يادي از تو نمي كردم تويي كه دستهايم را از مرداب گرفتي و به جاده ي سبز هدايت كردي تويي كه به من فرصت ها دادي تا من به سوي تو بيايم اما من هرگز اعتنايي نكردم ،اي كه به من عنوان اشرف مخلوقات دادي ولي من مفهوم  اين كلمه را در وجودم نيافتم . اي معبود من ،با شانه هاي خسته و كوله باري از گناه به سوي تو مي آيم به من فرصت بده تا خودم و خودت را بشناسم.

 

                                                 دوستت دارم بنده ي كوچكت


برچسب‌ها: نیایش, عشق, خدا, مهربان

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۹ | 14:46 | نویسنده : اکرم مالكي پور |
دانشجویی به استادش گفت:استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی  خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی

 بینم.استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را

 نخواهی دید!


                                                        



برچسب‌ها: خدا, عبادت, گلستان دانش, مالکی پور

تاريخ : پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۹ | 17:5 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

قطره قطره اشکها جاری می شود وصدایم سوخته’


دستها را که بالا می برم آبشار مهر تو جاری می شود ولحظه ای که لبریز


عجز و نیاز و حاجت است ’می بینم که هیچ نمی خواهم وجز همین لحظه آسودگی نمی شناسم’


به درگاه خدا که رو می کنم همه ی غصه های زمینی را وا می نهم ولبریز شوق آسمان می


 شوم’


در جان من باران عشق الهی باریدن گرفته وعطش ندارم.


فانوس رضایتم را روبه رو آویخته ام


در سجاده ام غنچه ها ی یاس را می بینم وعطر محمدی در مشام جانم می پیچد


خدایا .......


ای مونسم در تنهایی ها’


ای جدا از من وبامن ’یاریم کن تا عشق را بیاموزم


عشقی که مرا به تو نزدیک کند........


برچسب‌ها: خدا, خدایا, اشک, حاجت

تاريخ : دوشنبه چهارم تیر ۱۳۸۶ | 21:43 | نویسنده : اکرم مالكي پور |

نيايش

 

 ملكا ذ كرتوگويم كه توپا كي وخدايي        نروم جز به هما ن ره كه توام راهنما يي

 

 

اي اله: ما را از شر حسودان وبخيلان در امان دار و دوستي هاي ما را ازآفت سخن چيني

 وغيبت ودروغ ونفاق پاك گردان.

 

اي شافي :  نعمت عافيت وسلامتي وامنيت را كه بهترين نعمت هاي تو هست را از ما 

مگير.

اي بهترين حافظ :   فتنه هاي روزگار را از ما دور كن و ما رادر پناه خود گير ونگهدارمان

 باش.

 

ما را در انجام وظيفه ي امر به معروف و نهي از منكر ، و ياري دين و محو بدعت ها و

 تحريف ها از آن مؤيد فرما.

 

اي داناترين : معلمين ما را ياري كن وبر عزت ايشان بيفزا وتوفيق قدرداني و جبران

 زحماتشان را به ما عطا فرما.

 

 معبودا :  غرور و خودپسندي را از وجودمان دورنما و تواضع وفروتني را جايگزين آن

 كن.

 

 

الهي تو به حق دردمندان         ببخشا             روي از اين بنده مگردان .

 

 

 

 


برچسب‌ها: نیایش, عشق, خدا, مهربان

تاريخ : دوشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۸۶ | 19:0 | نویسنده : اکرم مالكي پور |