جاده سبز دعا

اي معبود من ،نمي دانم تو را با چه زباني بستايم كلمات در مقابل تو ياريم نمي كنند وجودم در مقابل عظمت تو شرمنده است، من در اين زندان خاكي محبوسم و كسي جز تو ياريم نمي كند تويي كه مهربان ترين مهربانان هستي تويي كه بدترين گناهان را مي بخشي و توبه بندگانت را مي پذيري ،من در مقابل بخشش تو چه مي توانم بگويم تويي كه هيچ وقت از من غافل نشدي حتي وقتي غرق در مرداب گناه بودم و يادي از تو نمي كردم تويي كه دستهايم را از مرداب گرفتي و به جاده ي سبز هدايت كردي تويي كه به من فرصت ها دادي تا من به سوي تو بيايم اما من هرگز اعتنايي نكردم ،اي كه به من عنوان اشرف مخلوقات دادي ولي من مفهوم  اين كلمه را در وجودم نيافتم . اي معبود من ،با شانه هاي خسته و كوله باري از گناه به سوي تو مي آيم به من فرصت بده تا خودم و خودت را بشناسم.

 

                                                 دوستت دارم بنده ي كوچكت


برچسب‌ها: نیایش, عشق, خدا, مهربان

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۹ | 14:46 | نویسنده : اکرم مالكي پور |