ناتوانی های یادگیری:

کرک از نخستین کسانی بود که اصطلاح ناتوانی های یادگیری را پیشنهاد کرد و برای توصیف گروهی از کودکان که دارای اختلالات در رشد زبان ، گفتار ، خواندن و مهارت های ارتباطی لازم در تعامل اجتماعی بودند به کار برد و کودکانی که از نظر حواس معلول بودند (نظیر کوری یا کری) و کودکانی که دارای عقب ماندگی عمومی بودند از این گروه مستثنی شدند(فریار، 1371).


با توجه به یافته های جدیدی در مورد یادگیری برخی از ناتوانیهایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شود را می توان به ناتوانی های یادگیری به معنای وجود اختلالی در یک یا چند فرایند روان شناختی پایه بوده که به فهم یا استفاده از زبان نوشتاری و گفتاری مربوط می شوند.(ایلوارد،1377).

برای روشن تر شدن اصطلاح ناتوانی های یادگیری دستورالعمل های دولت فدرال که شامل روش هایی جهت ارزیابی ناتوانی های یادگیری می باشد در اینجا آورده شده است.

 


زمانی کودک ناتوانی یادگیری دارد که :

1- نتواند موقعیتی مناسب با میزان توانایی ها و سن خود در یک یا چند زمینه از 7 زمینه ویژه درسی به              دست آورد. آن هم در موقعیتی که برنامه های درسی مناسب و مطابق با سن و توانایی های وی تهیه شده باشد.             

2- گروه[تشخیص] مابین توانایی های هوش و موفقیت تحصیلی کودک در زمینه های ذیل تفاوت آشکاری به دست آورده باشد.

الف:بیان شفاهی               ب:درک شنیداری                ج:بیان کتبی       د: مهارت های اساسی در خواندن                             ه: درک خواندن     و:محاسبات ریاضی                ز: منطق ریاضی.  (همان منبع).

 

 

تا قبل از سال 1963برای کودکانی که دارای هوش نرمال یا بالاتر بودند و مشکلات یادگیری داشتند اصطلاحاتی از قبیل آسیب مغزی ، آسیب خفیف مغزی ، نقایص ادراکی ، آسیب عصبی، دیرآموز، کودک دگرسان، بدکاری مغزی ،سندرم استراوس ، نوردفرنی و چون تعداد زیادی از اینها مشکلات یادگیری نداشتند این واژه اعتبار خود را از دست داد.




برچسب‌ها: اختلالات, اختلالات یادگیری, ناتوانی یادگیری, مالکی پور

تاريخ : دوشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۰ | 23:46 | نویسنده : اکرم مالكي پور |