مثال هایی از تکالیف نوشتاری اثربخش در زیر می آید: الف- خلاصه کردن: فن تلخیص یا خلاصه کردن به صورت شفاهی یا به صورت کتبی نیاز به استفاده از مهارت های سازمان دهی ذهنی توسط دانش آموزان دارد. دانش آموزان در موقع خلاصه کردن مجبورند نکات اساسی و کلیدی بحث را از موضوعات فرعی و غیر مبهم تشخیص داده و آن ها را سازمان دهی کنند. ب- نوشتن مقاله های تجزیه و تحلیل کوتاه و یا نقد مطالب: از دانش آموزان بخواهید موضوعات و مسائل مرتبط با زندگی روزمره ی خود را به طور مختصر تجزیه و تحلیل کنند . دلایل موافق و مخالف مسئله را مورد بحث قرار داده و نظریات را مورد انتقاد قرار دهند . سعی کنید با همکاری دانش آموزان ، ملاک هایی برای ارزیابی و انتقاد از نظریات دیگران تدوین کنید. ج- تمرین حل مسائل موجود در روزنامه ها و مجلات : مسائل واقعی و مرتبط با زندگی دانش آموزان که گهگاه در روزنامه ها و مجلات به بحث گذارده می شود و یا در روزنامه ها مطرح می شود مجالی برای هدایت دانش آموزان برای تمرین فعالیت هاست. د- پروژه های خارج از کلاس : از دانش آموزان بخواهید یکی از مسائل مربوط به زندگی خود را که با محتوای درسی خود ارتباط دارد به عنوان موضوع تحقیق انتخاب کرده و در مورد آن تحقیق کنند. سعی کنید نحوه جمع آوری اطلاعات ، استفاده از مصاحبه و دیگر تکنیک ها و منابع اطلاعات مربوطه را به دانش آموزان  آموزش دهید. در اینجا ممکن است نتیجه ی تحقیق و پروژه ی دانش آموزان چشمگیر نباشد اما به هر حال آن ها فرصتی برای تمرین تحقیق و اجرای روش های تحقیق را به دست آورده اند . در اینجا آنچه بیشتر مهم است روش و فرآیند است نه محصول. ه- شبیه سازی و الگو پردازی : از دانش آموزان بخواهید تا الگوها و مدل های موجود در علوم مختلف یا حتی در موقعیت های مختلف را در رابطه با موضوع مورد مطالعه ی خود مورد استفاده قرار دهند. این کار ممکن است در وهله ی اول نا مربوط به نظر برسد اما به تدریج منجر به خلاقیت های چشمگیری می شود


. بعضی از این پیشنهادات ممکن است برای معلمان یا بعضی از والدین جالب نباشد و حتی زحمت زا باشد. اما به هر حال پرورش تفکر خلاق و انتقادی برای یک جامعه اسلامی ضروری است. پرورش این نوع تفکر ممکن است مستلزم مقابله ی دانش آموزان با نظر والدین و معلم باشد و دانش آموزان  روح مخالفت و انتقاد را در سراسر زندگی تعمیم دهند. لکن روح مخالفت و انتقاد برای زندگی و آموزش دانش آموزان مفید و لازم است ، و آن ها بهتر می توانند برای کسب یک شخصیت مستقل و ثابت اقدام نمایند. روح مخالف و انتقاد هیچ منافاتی با احترام به ارزش های خانوادگی و علمی ندارد. این مسئله را هم باید به دانش آموزان و هم به والدین و مربیان یاد داد.   تفکر را نیز می توان به دو دسته همگرا و واگرا تقسیم نمود: تفکر واگرا به معنای ارائه راه حل های جدید در حل مسئله است. در تفکر واگرا، خلاقیت مطرح است. تفکر همگرا به معنای ارائه راه حل های قدیمی در برابر یک مسئله است. تفکر همگرا همان تفکر منطقی است. تفکر همگرا و واگرا با یکدیگر متفاوتند. جهت تفکر همگرا به سمت عرف و عادات جامعه ، راه ها و افکار پذیرفته شده است ، ولی تفکر واگرا از عرف و عادات دور می شود و سنت شکن است.

 


در تفکر همگرا، امور مربوط به هم در نظر گرفته و امور نامربوط کنار گذاشته می شوند، ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط ارتباط برقرار می شود. فردی که دارای تفکر خلاق است، سعی می کند ، عناصر و اجزاء نامربوط را به هم متصل کند. در تفکر همگرا ، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد، از اشتباه پرهیز نماید. در تفکر واگرا و خلاق ، به فرد فرصت اشتباه داده می شود. برای تفکر منطقی و همگرا ، جهت مشخص است، اما مسیر خاصی در تفکر وجود ندارد و مقصد مشخص نیست. در سیستم آموزشی، این دو نوع تفکر را می توان به صورت موازی و از طریق فعالیت های مختلف ، پرورش داد و لزوماًٌ یکی بر دیگری مقدم نیست . معلم می تواند در یک درس، تفکر همگرا و منطقی را مطرح کند و در دروس ، شرایط و فرصت های یادگیری دیگر، از تفکر واگرا استفاده نماید و به دنبال تقدم و تأخر نباشد. ( همان منبع ص75).    

               

تا قبل از شکل گیری نهادهای آموزشی و نظام رسمی آموزش و پرورش ، انسان ها مهارت هایی را به طور تجربی می آموختند و از درس و مدرسه و معلم خبر و نشانی نبود. با پیدایش آموزش و پرورش رسمی، معلمان عهده دار یاددهی مفید و موثر و آماده سازی دانش آموزان برای زندگی آینده شوند. (فرخ مهر، 1384، ص 27)   عده ای ازنظریه پردازان شناختی و پژوهشگران اعتقاد دارند که مهارت های تفکر نمی توانند ونبایدجدای از محتوا تدریس شوندزیرا محتوا به طور غیر قابل تفکیک،شناخت و ادراک پیوند خورده است.(همان منبع ص24) 


یاددهی تفکر مستلزم آن است که تعامل بین آنچه یاد داده می شود و روش تربیتی که برای تدریس آن مورد استفاده قرار می گیرد به طور روشن و با ذکر جزئیات مشخص شود.(مارزینو،1380ص 277) بهتر است مهارت های تفکر و یادگیری در قلمروهای دانش آشنایی خاص تدریس شوند توانایی های استنباط و استنتاج کردن و تولید اطلاعات جدید می تواند از طریق آموزشی که ارتباط و تماس با دانش قبلی را تضمین نماید ، پرورش داده شود.(همان منبع، ص 241) اکنون به معرفی الگوهایی که از مهم ترین اهدافشان پرورش تفکراست پرداخته می شود. ابتدا از خانواده ی پردازش اطلاعات که از ویژگی های این خانواده پرورش روحیه ی جست و جوگری شناخت محیط اطراف ، افزایش نیروی عقل و بهتر اندیشیدن و درک نحوه ی استخراج مفاهیم از متون درسی است می پردازیم. الگوی دریافت مفهوم از این الگو برای تدریس مفاهیم و کمک به یادگیری موثر افزایش مهارت های تفکر استفاده می شود. (فرخ مهر،1384،ص60) 

معلمان در این روش شاگردان را در مقوله بندی یادگیری مفاهیم و بررسی چگونگی تفکرشان یاری می دهند، تدریس مفهوم زمینه را برای تحلیل فرآیندهای تفکر دانش آموزان و کمک آن ها در جهت تدوین راهبردهای موثرتر فراهم می کند. (جویس ودیگران،1384،ص90) 


برچسب‌ها: تفکر, خلاقیت, استدلال, تفکراستعاره ای

تاريخ : دوشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 15:26 | نویسنده : اکرم مالكي پور |