انجمن ملی تعلیم و تربیت سال (1961) بهبود و پیشرفت تفکر را در تعلیم و تربیت آمریکا اساسی تشخیص داد و عنوان کردند لازم است افراد مسئول در مدیریت و تعیین خط مشی تعلیم و تربیت خود را متعهد و به کار گیری ثمرات پژوهشی که در حوزه کلی تحول تفکر انجام شده بدانند. استاد مرتضی مطهری (1299-1358)می گوید: تعلیم عبارت است از یاد دادن

 

از نظر تعلیم ، متعلم فقط فراگیرنده است و مغز او به منزله انباری که متعلم معلومات را در آن بریزد ولی هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلم را  پرورش  و استقلال بدهد و قوه ی ابتکار او را زنده کند و قوه ی تجزیه و تحلیل در مسائل را در او تقویت کند.(فرخ مهر، 1384،ص31) ژان ژاک روسو، (1712-1778) این دانشمند فرانسوی نیز اذعان دارد که اجازه دهید طفل خود حقایق را کشف کند  زیرا اگر منبع اطلاعات را در ذهن وی جانشین استدلال کنید ، دیگر استدلال نخواهد کرد.(همان منبع، ص30) ا ندرسون (1977) بر نقش بنیادی جستجو برای معنا در شناخت تأکید داشته و عنوان شده در راستای این هدف شاگردان نمونه فعالانه کار می کنند تا اطلاعات جدید را با آنچه از قبل می دانند تلفیق و هماهنگ نمایند و آنچه را که مهم است برگزینند و فراتر از اطلاعات داده شده استنباط و استنتاج نمایند و درباره ی یادگیری خود به صورت راهبردی فکر کنند.(مارزینو ص30) رومل هارت(1980) دقیقاً همان اطلاعات اندرسون را مبنای کار خویش قرار داده و همان نتایج را عنوان کرده است.(همان منبع ص30) ایالات متحده (1982) و کالج بورد (1983) بر اهمیت آموزش تفکر تأکید کرده اند در در بیشتر مقالات و نوشته ها دانش آموز را در پاسخ دادن به سوالات سطح بالای آزمون ها  یا خوب انجام دادن تکالیف پیچیده علمی و آموزش بیان کرده اند

 

  در حقیقت به نواقص تفکر در سطح بالا اشاره کرده و آن را مهم ترین نقطه ضعف تعلیم و تربیت آمریکا دانسته اند.(همان منبع ص28) پل(1984) پس از آن که تفکر را گفت وگوی درونی ، و رشد آن را در پرورش خودآگاهی و کسب تفاهیم نسبت به دیگران می داند می گوید: از طریق مهارت های تفکر انتقادی و گرایش ها می توان اصول جامع تفکر عقلانی و مستدل را به کودکان آموخت، بچه ها می توانند یاد بگیرند که مردم در باورهایشان با یکدیگر تفاوت دارند می توانند بیاموزند که تفکر یک ویژگی شگفت نیست بلکه ابزاری برای یادگیری است. پل در سال 1986 ثمره نهایی تعلیم و تربیت را به صورت یک ذهن جست و جوگر مجسم می کند.       ویژگی های ذهنی متفکر  1)     تردید منطقی: معمولاً امور را با تردید می نگرد و بدون تردید از پذیرش افراد و عقاید خودداری می نماید.  2)کنجکاوی شدید  3) فهم عمیق: به معرفت سطحی قناعت نمی کند و ژرف اندیشی خاصی در مطالعات او به چشم می خورد.  4) دید وسیع: غالباً امور را در سطح گسترده تر ی مورد مطالعه قرار می دهد.  5) سعه ی صدر  6) ترقی طلبی : از رکود و توقف رنج می برد.  7)فروتنی  8) وحدت رویه شخصیتی هماهنگ و واحد دارد.  9) اتکا به نفس  10) طرفداری از ارزش های انسانی (شریعتمداری1380،ص90)        عوامل بستر ساز تفکر  الف)دانش اگر فرد درباره چیزی که می خواهد بیندیشد ادراک یا دانشی نداشته باشد قادر تفکر و تجزیه و تحلیل آن موضوع نخواهد بود  و به همین دلیل درباره ی هر موضوعی که می خواهیم در کلاس از این روش استفاده کنیم باید دانش آموزان راجع به آن اطلاعاتی داشته باشند در غیر این صورت لازم است این اطلاعات یا منابع و راه های کسب آن ها را شاگردان بگوییم و با آن ها آشنا شویم.    ب) منش یا شرب باید دانش آموزان کم کمبه این روحیه و دید برسند که باید با تردید منطقی به مسائل نگاه کنید و درباره ی هر موضوعی بدون تعصب و گرایش خاصی عمل کنند.  ج) اقتدار گرایش انتقادی معمولاً مورد توجه یا پذیرش قرار نمی گیرد، متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سر و صدا هستند. آنان در واقع ماشین جامعه را به حرکت در می آورند و به سختی می توانند بین خطوط کاوشگری و خطر کردن گام بردارند. (شعبانی، 1382، ص89)     امروزه دو نوع تفکر تحت عنوان تفکر انتقادی و خلاق مورد بحث روان شناسان و مربیان قرار گرفته و برنامه ریزان در تلاش هستند که برنامه های درسی را طرح کنند که این دو نوع تفکر را پرورش دهد. این دو نوع تفکر در این بخش مورد بحث قرار می گیرد:( یارمحمدیان،1377ص 71) تفکر انتقادی تداوم دیدگاه کهنه ی باند سه نفره یونانی یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو – درباره تفکر است مطابق این دیدگاه تحلیل ، قضاوت و استدلال کفایت می کند . واژه انتقادی از واژه یونانی به معنای قضاوت منشأ می گیرد.(دوبونو، 1384، ص23)  الف – تفکر انتقادی Critical thinking)) انیسEnnis   1985)) تفکر انتقادی را به عنوان تفکر منطقی و مستدلی تعریف می کند که مرکز توجه آن تصمیم گیری و قضاوت در مورد باورها یا اعمال است . از نظر انیس، وقتی یک نفر کوشش می کند تا مباحث را دقیقاً تحلیل کند، مدارک معتبری جستجو کند و به نهتیجه گیری های معتبر برسد ، تفکر انتقادی خواهد بود. هدف تفکر انتقادی پرورش افرادی است که دارای ذهن معتدل ، خالی از غرض،  عینی و متعهد به وضوح و دقت باشند. مفهوم تفکر انتقادی از نظر تاریخی به سقراط بر می گردد. رشته اساسی که همیشه در خلال فلسفه موجود بوده است، پرورش و توسعه تفکر عقلانی به منظور راهنمایی رفتار بوده است. گودلد(1984) در تحلیل از هدف های آموزشی ، دریافت که هدف فوق جزء اهداف مورد قبول اکثر دولت ها و نظام های آموزشی است و دلیل آن ضرورت وجود تفکر انتقادی برای شهروندان یک جامعه دموکراتیک است.(یارمحمدیان، ص 72)    ب- تفکر خلاق Creative  thinking)) خلاقیت ، توانایی مرز شکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی ، شغلی ، حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. خلاقیت ، هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود. ویژگی هایی از قبیل : استقلال ، علاقه بیشتر ، تنش کمتر ، احساس عاطفی مثبت تر ، عزت نفس بیشتر ، توانایی تغییر رفتار بیشتر(انعطاف پذیری ) و سلامتی جسمی و روانی بهتر ، جزء ویژگی های افراد خلاق ذکر شده است.(کاین و کاین ، 1991 ) از دیدگاه پرکینز (1984) تفکر خلاق ، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج خلاق و تازه می شود. پس ملاک نهایی خلاقیت ، محصول یا بازده آن است. وقتی فردی را خلاق می نامیم که همیشه و دائماً نتایج و محصولات خلاق و تازه ای را به وجود آورد. پرکینز اشاره می کند که در تدریس خلاقیت ، بازده یا محصول دانش آموزان باید به عنوان ملاک نهائی آموزش و ارزشیابی می شود. هالپرن(1984) خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات یا ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. بارون(1969) فرآیند خلاق را یک جدال پی در پی بین پیوستگی و گسستگی، بین همگرایی و واگرایی بین تز و آنتی تز می داند.(همان منبع، ص72)      پرورش تفکر خلاق در کلاس درس از تفکر خلاق و انتقادی در جریان آموزش به طور مجزا بحث نمی کنیم. بلکه هر دو را به عنوان یک موضوع در نظر می گیریم . تفکر خلاق و انتقادی مکمل یکدیگرند و برای تحقق اهداف تعلیم و تربیت ، ضروری هستند .    هر دو را می توان و باید در زمینه آموزش عمومی تدریس کرد. تنظیم سوال ، تحلیل منبع، تعریف روشن ، دقیق و به دور از غرض، مهارت های تفکر انتقادی را توسعه و پرورش می دهند. موقعی که دانش آموزان با یک مسئله روبرو شده و در صدد حل آن برمی آیند یا یک پروژه را طراحی می کنند ، توانایی های خلاق خود را گسترش می دهند و هنگامی که نقطه نظرات را به طور آزمایشی بازسازی می کنند ، در حال تفکر خلاق و انتقادی هستند. گولد(1984) اظهار کرد که در کلاس های درسی مدارس آمریکا به ندرت از دانش آموزان خواسته می شود تا اندیشه های اصیل و اساسی را بیان کنند یا شخصاً عقیده یا مدرکی را عرضه کنند. برای تربیت دانش آموزان متفکر، باید از روش های تعاملی متنوعی از بحث در گروه های بزرگ گرفته تا آموزش در گروه های کوچک ، گروه های حل مسئله و گروه های مباحث دوتایی استفاده کرد. اصول پرورش تفکر خلاق و انتقادی در کلاس درس توسعه یک جو کلاسی که منجر به تفکر خلاق و انتقادی شود، با رفتار معلمین کاملاً رابطه دارد.


برچسب‌ها: تفکر, خلاقیت, استدلال, تفکراستعاره ای

تاريخ : یکشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 15:19 | نویسنده : اکرم مالكي پور |