زمانی کودک ناتوانی یادگیری دارد که :


1-    نتواند موقعیتی مناسب با میزان توانایی ها و سن خود در یک یا چند زمینه از 7 زمینه ویژه درسی به دست آورد. آن هم در موقعیتی که برنامه های درسی مناسب و مطابق با سن و توانایی های وی تهیه شده باشد.


2-  گروه[تشخیص] مابین توانایی های هوش و موفقیت تحصیلی کودک در زمینه های ذیل تفاوت آشکاری به دست آورده باشد.


الف:بیان شفاهی               ب:درک شنیداری                ج:بیان کتبی       د: مهارت های اساسی در خواندن                             ه: درک خواندن     و:محاسبات ریاضی                ز: منطق ریاضی.  (همان منبع).

 


تا قبل از سال 1963برای کودکانی که دارای هوش نرمال یا بالاتر بودند و مشکلات یادگیری داشتند اصطلاحاتی از قبیل آسیب مغزی ، آسیب خفیف مغزی ، نقایص ادراکی ، آسیب عصبی، دیرآموز، کودک دگرسان، بدکاری مغزی ،سندرم استراوس ، نوردفرنی و چون تعداد زیادی از اینها مشکلات یادگیری نداشتند این واژه اعتبار خود را از دست داد.


ناتوانی یادگیری به معنای آن است که در یک یا چند فرایند اساس روان، اختلالی رخ دهد به طوری که در درک و استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری تاثیر بگذارد و این تاثیر می تواند به صورت اختلالاتی در توانایی گوش دادن ، فکر کردن، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن ، هجی کردن، یا حساب ظاهر شود این اختلالات شرایطی را در برمی گیرد که به نام های مختلف آن را نام می برند مثل معلولیت ادراکی و.....

ناتوانی یادگیری دو طبقه تقسیم می شوند:  

   1- ناتوانی یادگیری در روند رشد ، بر مهارت های لازم کودک در یادگیری موضوع های درسی تاثیر می گذارد.مثل یادگیری نوشتن       هماهنگی چشم و دست ، ناتوانی زبانی.

       2-  ناتوانی یادگیری در روند تحصیلی مثل اختلال خواندن ، نوشتن ، هجی کردن ، بیان کتبی مطالب


انواع ناتوانی های یادگیری:

تشابه اولیه کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ، عدم قدرت آن ها در یادگیری است.اختلاف میان این کودکان تنها از زمانی خود را نشان می دهد که انواع ناتوانی هایی که به آن مبتلایند طبقه بندی شود


ناتوانی های یادگیری اصطلاحی است که به گروه نامتجانسی از اختلالات اشاره می کند که وسیله ی مشکلات بارز در کسب و استفاده از شنوایی ، گفتار، خواندن، نوشتن، منطق یا توانایی های ریاضی مشخص می شوند، این اختلالات در شخص جنبه ی ذاتی داشته و این فرض وجود دارد که ناشی از بدعمل کاری مستقیم عصبی مرکزی باشند.

یا آن که ممکن است ناتوانی های یادگیری به طور مشترک با سایر شرایط معلولیت ساز (از قبیل آسیب حسی، عقب ماندگی ذهنی ، اختلال عاطفی و اجتماعی) یا تاثیرات محیطی و نظیر تفاوت های فرهنگی ، آموزش ناکافی یا نامطلوب ، عوامل روان زاد رخ دهند ولی با این حال ناتوانی یادگیری نتیجه مستقیم چنین تاثیرات یا شرایطی

 نمی باشد



در حال حاضر بر 3 زمینه از ناتوانی های یادگیری تاکید شده است.

الف) خواندن

ناتوانی در خواندن (دسلیسکی) هنگامی رخ می دهد که مهارت های خواندن (درک مطلب یا رویارویی با کلمه)یا توانایی های عمومی خواندن در فرد به طور بارزی از میزانی که با توجه به توانایی های هوشی اش پیش بینی می شود کمتر بوده  و پذیرفته شده باشد که سایر شرایط معلولیت ساز یا تاثیرات محیطی در آن نقش نداشته اند.


ب) ریاضیات

ناتوانی در ریاضیات (دیس کلولی) زمانی رخ می دهد که مهارت های ریاضی (دریافت مفهوم عدد، نگارش محاسبات ، منطق ریاضی ) ناتوانی های عمومی در ریاضیات در فرد به طور بارزی از میزانی که با توجه به توانایی های هوشی اش پیش بینی می شود کمتر بوده یا پذیرفته شده باشد که سایر شرایط معلولیت ساز یا تاثیرات محیطی در آن نقش نداشته اند


ج)زبان نوشتاری

ناتوانی در زبان نوشتاری (دیسگرافی) زمانی رخ می دهد که مهارت های زبان نوشتاری و نظیر هجی کردن ، کاربرد دستور زبان ، نقطه گذاری با سازماندهی فکر در نگارش ) یا مهارت های عمومی در زبان نوشتاری فرد به طور بارزی از میزانی که با توجه به توانایی های هوشی اش پیش بینی می شود کمتر بوده یا پذیرفته شده باشد که سایر شرایط معلولیت ساز یا تاثیرات محیطی در آن نقش نداشته اند

مقاله ای از اکرم مالکی پور

 

 


برچسب‌ها: اختلالات, یادگیری, گلستان دانش, مالکی پور

تاريخ : جمعه دهم خرداد ۱۳۹۲ | 18:26 | نویسنده : اکرم مالكي پور |