عذاب قوم هود
اين نكته قابل توجه است كه قرآن قبل از بيان مجازات افراد بى ايمان و ستمكار، نجات و رهايى قوم با ايمان را ذكر مى كند تا گمان نشود كه به هنگام عذاب الهى تر و خشك و گناهكار و بى گناه با هم خواهند سوخت ، چرا كه خداوند حكيم و عادل ، محال است كه حتى يك نفر با ايمان را در ميان انبوهى بى ايمان و گناهكار مجازات كند، بلكه رحمت الهى اين گونه اشخاص را قبل از شروع مجازات به محل امن منتقل مى سازد،
چنانكه قبل از آن كه طوفان فرا رسد، كشتى نجات نوح آماده بود و پيش از آن كه شهرهاى لوط در هم كوبيده شود، شب هنگام لوط و تعداد معدودى از ياران با ايمانش به فرمان الهى خارج شدند.
اين تناسب نيز قابل ملاحظه است كه قوم عاد افرادى خشن و درشت و بلند قامت بودند كه اندام آنان به تنه درختان نخل تشبيه شده است و به همين نسبت ساختمان هاى محكم ، بزرگ و بلند داشتند تا آنجا كه در تاريخ قبل از اسلام مى خوانيم كه عرب ها بناهاى بلند و محكم را به عاد نسبت مى دادند و مى گفتند ((عادى )) از اين رو عذاب آنان نيز مانند خودشان غليظ و خشن بوده است .
قوم عاد كه اندامى قوى و درشت داشتند، براى حفظ خود از تندباد گودال ها و پناهگاه هاى زيرزمينى ساخته بودند؛ اما قدرت تندباد در آن روز به حدى بود كه آنان را از پناهگاه هايشان ريشه كن مى كرد و به اين طرف و آن طرف مى افكند! حتى گفته اند آنان را چنان با سر به زمين مى كوبيد كه سرهايشان از تن جدا مى شد!
مورخين درباره درباره عذاب قوم هود نوشته اند كه هود (عليه السلام ) همچنان به دعوت خود ادامه مى داد و قوم او انكارش مى كردند تا اينكه مخالفين هود در آسمان ، ابر سياهى را ديدند كه آسمان را تاريك كرد، چشم ها را به ابر دوختند زيرا مدتى بود كه باران نباريده بود و گفتند: اين ابرى كه در آسمان است به زودى براى ما باران مى آورد ولى نمى دانستند كه عذاب سختى است كه به صورت ابر به طرف آنها مى آيد.
از اين رو هود به آنها هشدار داد و گفت : نه ، بلكه اين همان چيزى است كه به آمدنش شتاب داشتيد، بادى است كه در آن عذاب دردناكى است و به اذن پروردگار خود هر چه در سر راهش باشد نابود مى كند.
ناگهان باد وزيدن گرفت و طوفانى هولناك شروع به وزيدن كرد، آن قوم ديدند كه حيوانات و اموال و ابزار آنان كه در بيابان بود، از زمين بلند و به مكان هاى دوردست پرتاب مى شود. اين حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را از روى خود بستند.
آنان فكر مى كردند كه مى توانند جان خود را حفظ كنند ولى اين عذاب ، بلايى عمومى و همگانى بود. بادى كه مى وزيد، شن هاى بيابان را با خود مى آورد و تا هفت شب و هشت روز پى در پى وزش اين باد ادامه داشت ! شدت اين باد به حدى بود كه آن مردم قوى هيكل و بلندقامت را از جا بر مى كند و چون نخله خرما كه از بن كنده باشند، به اين سو و آن سو پرتاب مى كرد و هر چه سر راهش بود، نابود مى كرد و به هيچ چيزى نرسيد، جز آن كه چون استخوان پوسيده و خاكسترش كرد. به هر حال انسان و حيوان و درخت و خانه اى به جاى نگذارد و همه را با خاك يكسان كرد.
نجات هود و يارانش
حضرت هود در همان روز اول عذاب به دور خود و افرادى كه به او ايمان آورده بودند، خط دايره اى كشيد و به آنان فرمود: ((هشت روز در ميان اين دايره بمانيد و اعضاى متلاشى شده تبهكاران را در بيرون از دايره تماشا كنيد)). طوفان سركش به آنان كه در داخل دايره بودند نه تنها كوچك ترين آسيبى نرساند، بلكه نسيم روح افزايى براى آنان بود ولى جسدهاى كافران در هوا گاهى با سنگ برخورد مى كرد و گاهى طوفان چنان بدن آنان را به يكديگر مى زد كه استخوان هايشان مانند دانه هاى خشخاش ريز ريز به زمين مى ريخت .
سرگذشت هود، پس از نابودى قوم عاد
در روايت ديگرى آمده است كه آن حضرت پس از هلاكت قوم عاد، با ياران و پيروانش به مكه رفت و در آنجا بود تا از دنيا رفت و در حجر اسماعيل مدفون شد (١٦٠) . ظاهرا قول اول صحيح تر است در حديثى از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده است كه قبر حضرت هود در حضرموت روى تلى از ريگ هاى قرمز قرار دارد (١٦١) . در حديث ديگر نيز آمده است كه در آنجا غارى است و جسد آن حضرت در آن غار ميان سنگى است (١٦٢).
برچسبها: قصه هاي قرآني, از آدم تا خاتم, تاريخ انبيا, گلستان دانش
.: Weblog Themes By Pichak :.