چگونگى توبه آدم (عليه السلام ) و دريافت كلمات الهى
پس مرا بيامرز و نظر رحمتت را به من برگدان كه تو تواب و رحيمى (٥٣).
در تفسير منسوب به امام عسكرى (عليه السلام ) آمده است كه آدم (عليه السلام ) چون خطا كرد و خواست توبه كند گفت : خدايا توبه و عذر مرا بپذير و مرا به مقام خود بازگردان و به درگاه خود رفعت بخش كه همانا اثر گناه و ذلت خطا در ظاهر و باطن من آشكار گرديده است .
چون چنين گفت خطاب آمد: اى آدم ! مگر امر مرا به ياد ندارى كه در سختى ها به حق محمد و آل پاك او بخوانى ؟!
آدم عرض كرد: بلى .
خطاب شد: پس مرا به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين بخوان تا تو را اجابت كنم و بيش از آنچه خواسته اى به تو كرم نمايم .
آدم عرض كرد: خدايا! مقام آنها نزد تو به اندازه اى است كه با توسل به آنها توبه مرا قبول مى كنى و از خطاى من مى گذرى ؛ در حالى كه مرا مسجود ملائكه خود نمودى و بهشت را براى من مباح كردى و حوا را همسرم قرار دادى و ملائكه را به خدمتم گماشتى !
خطاب شد: اى آدم ! ملائكه را گفتم به تو تعظيم كنند و در مقابل تو سجده نمايند؛ چون ، تو ظرف اين انواز مقدس بودى و اگر قبل از خطاى خود به آنان توسل مى كردى و از من خواسته بودى كه تو را از خطا حفظ كنم و از فريب شيطان آگاه سازم ، چنين مى كردم . آنچه مى دانستم مطابق آن انجام شد. حال به آنان متوسل شو و مرا با نام آنان بخوان تا تو را اجابت كنم .
پس آدم گفت : ((خدايا! به آبرو و مقام محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و پاكان از آل آنان به من عنايت فرمان و توبه مرا بپذير و لغزش مرا عفو كن و مرا به مرتبه اى كه به من عطا نموده بودى بازگردان )).
خطاب آمد: ((توبه تو را قبول كردم و از تو خشنود گرديدم و نعمتهاى ظاهرى و باطنى خود را به تو بازگرداندم و تو را به مقام و رتبه اكرام و رحمت خود رساندم )).
سپس امام (عليه السلام ) فرمود: اين است معناى آيه شريفه : فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم (٥٤).
در روايتى ديگر امام صادق (عليه السلام ) فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى هنگامى كه خواست توبه حضرت آدم (عليه السلام ) را بپذيرد. جبرئيل را نزد او فرستاد.
جبرئيل عرض كرد: سلام بر تو اى آدم . اى كسى كه بر مصيبت وارده صبر نمودى و از لغزش توبه كردى . خداوند تبارك و تعالى مرا نزد تو فرستاد تا مناسكى كه به سبب انجام آن توبه ات پذيرفه مى شود به تو تعليم دهم . سپس جبرئيل دست آدم را گرفت و با او حركت كرد تا به بيت الله رسيدند.
در آنجا ابرى بر سر آدم سايه افكند. جبرئيل عرض كرد: هر كجا كه اين ابر سايه افكند با پا خط بكش . بارى با هم به همين ترتيب قدم زدند تا به منى رسيدند جبرئيل جاى مسجد منى را به آدم نشان داد. آدم آنجا خط كشيد و نيز جاى مسجدالحرام را بعد از خط كشيدن به جاى بيت ، با رسم خط نشان نمود، پس از آن به عرفات رفتند. جبرئيل آدم را بر زمين بلندى ايستاند و به او عرض كرد: آماده باش هرگاه آفتاب غروب نمود، هفت بار به لغزش خود اعتراف كن . آدم اين عمل را انجام داد.
از اين رو آنجا به عرفه نامگذارى شده است . اين سنتى شد در بين فرزندان آدم كه به گناهان خويش اقرار و اعتراف نمايند چنانكه پدرشان به لغزش خود اعتراف كرد؛ از خدا در خواست توبه و آمرزش گناهان خود كنند، چنانكه پدرشان از خدا اين خواهش را كرده ، آنگاه جبرئيل گفت كه از عرفات كوچ كند آدم در خروج از عرفات عبورش بر هفت كوه افتاد و به دستور جبرئيل بر سر هر كوهى چهار تكبير گفت .
سپس ثلثى از شب رفته بود كه به وادى جمع رسيد. در آنجا بين نماز مغرب و عشا جمع نمود و به همين سبب آنجا را وادى جمع ناميدند. پس وقت نماز عشا در اين شب در آن وادى زمانى است كه ثلثى از شب بگذرد. پس از خواند نماز مغرب و عشا جبرئيل امر نمود كه حضرتش در بطحاى وادى جمع يعنى زمين مشعر تا صبح طاق بخوابد. پس آدم در آنجا تا طلوع صبح خوابيد.
آنگاه به فرمان جبرئيل بالاى كوه وادى جمع رفت و وقتى آفتاب طلوع نمود به لغزش خويش هفت مرتبه اعتراف كرد؛ از خداى منان باز هفت بار طلب آمرزش كرد و توبه اش قبول شد. علت اعتراف دوباره آدم به لغزش خويش آن است كه اين عمل در فرزندان او سنت باشد.
از ين رو كسى كه عرفات را درك نكند و به وقوف در آن نرسد و تنها وادى جمع - مشعر - را درك كند، حج و مناسكش صحيح است . به هر صورت آدم از وادى مشعر به طواف منى خارج شد و ظهر به آنجا رسيد. سپس به دستور جبرئيل دو ركعت نماز در مسجد منى به جا آورد. جبرئيل فرمان داد براى تقرب به حق تعالى قربانى كند تا مورد قبول درگاه اقدسش واقع شود و توبه اش پذيرفته گردد و اين عمل (قربانى ) در بين فرزندانش سنت گردد.
حضرت آدم به فرمان جبرئيل قربانى كرده حق عزوجل قربانى او را پذيرفت ، يعنى آتشى از آسمان فرستاد كه قربانى آدم را گرفت . جبرئيل عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى به تو احساس نمود زيرا مناسكى را كه به واسطه آن توبه ات قبول شد به تو تعليم داد و قربانى تو را نيز پذيرفت .
پس از قبال آن تواضع نما و سر خود را بتراش . پس آدم به نشانه تواضع و فروتنى در مقابل حق سرش را تراشيد.
سپس جبرئيل دست آدم را گرفت و او را به طرف بيت برد؛ در اثناى راه كنار جمره عقبه به ابليس برخورد كردند. ابليس گفت : اى آدم ! به كجا مى روى ؟ جبرئيل گفت : اى آدم ! او را با هفت ريگ بزن و با هر ريگ تكبير بگو. آدم چنين كرد.
ابليس از آنها دور شد. جبرئيل در روز دوم دست آدم را گرفت و به طرف جمره اولى برد، باز در اثناى راه به ابليس برخورد كردند. جبرئيل گفت : او را با هفت ريگ بزن و با هر ريگ يك تكبير بگو.
آدم چنين كرد و ابليس از آنان دور شد. در نزديك جمره دوم به ابليس برخورد كردند و ابليس گفت : اى آدم ! به كجا مى خواهى بروى ؟ جبرئيل گفت : اى آدم ! او را با هفت ريگ بزن و با هر ريگ يك تكبير بگو. آدم چنين كرد و ابليس را از خود دور كرد.
سپس نزديك جمره سوم خود را به ايشان نشان داد و باز گفت : اى آدم ! به كجا مى روى ؟ جبرئيل گفت : اى آدم ! او را با هفت ريگ بزن و با هر ريگى يك تكبير بگو. آدم چنين كرد و ابليس را از خود دور كرد. در روز سوم و چهارم نيز آدم با زدن ابليس او را از خود دور كرد. جبرئيل به آدم عرض كرد: ديگر هرگز او را نخواهى ديد. سپس آم را به بيت برد و امر نمود كه هفت مرتبه خانه خدا را طواف كند. آدم چنين كرد. جبرئيل گفت : خداوند متعال تو را آمرزيد و توبه ات را پذيرفت و همسرت حوا بر تو حلال گشت (٥٥).
برچسبها: قصه هاي قرآني, از آدم تا خاتم, تاريخ انبيا, توبه آدم
.: Weblog Themes By Pichak :.