بوي عشق               

شب، همه دروازه‌هايش باز بود

آسمان چون پرنيان ناز بود

 

گرم، در رگ هاي‌ ما، روح شراب

همچو خون مي‌گشت و در اعجاز بود

 

با نوازش‌هاي دلخواه نسيم

نغمه‌هاي ساز در پرواز بود

 

در همه ذرات عالم، بوي عشق

زندگي لبريز از آواز بود

 

بال در بال كبوترهاي ياد

روح من در دوردست راز بود


برچسب‌ها: شعربوی عشق, اشعار فریدون مشیری, گلستان دانش, مالکی پور

تاريخ : چهارشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۸ | 16:32 | نویسنده : اکرم مالكي پور |