ماهیت یادگیری :

 

در دهه ی گذشته کارهای ژان پیاژه تاثیر زیادی بر برنامه های علوم دوره ی ابتدایی داشته است .پیاره چهار مرحله برای رشد کودک قائل شده است برای اینکه کودک به مرحله تفکر صوری برسد باید از مراحل پیشین رشد به ترتیب بگذرد براي رسيدن به مرحله ي بعدي گذراندن مرحله ي قبلي رشد ضروري است . از انجا که هر مرحله به مرحله بعدي پيوسته است  حذف يا نادديده گرفتن مراحل ممکن نيست . براي تدريس بايد اين مراحل را درک کرد چون هر مرحله ي خاص رشد کودک در محتويات و نحوه ي تدريس و ارزيابي اثر مي گذارد .چهار مرحله که پياژه براي رشد کودک قائل شده است عبارتن از :

 

 

۱.حسي_حرکتي     تولد تا دو سالگي

۲.پيش عملياتي     دو تا هفت سالگي

۳.عمليات عيني     هفت تا يازده سالگي

۴.عمليات صوري ( يا تفکر صوري )   يازده تا پانزده سالگي

 

کاوشگري جمع آوري و آماده کردن اطلاعات :

وقتي کودک رويداد را مشاهده مي کند٬ مي تواند ان را جذب کند يا انطباق دهد. اگر اين مشاهده با آنچه وي انتظار دارد اتفاق بيفتد٬ سازگار باشد مي تواند ان را در چارچوب مفهومي خود جذب کند . اگرمشاهده ي رويداد در آنچه کودک انتظار دارد اتفاق بيفتد نمي گنجد آن مشاهده يک مشاهده ي ناهمخوان است. اين مشاهدات ناهمخوان ممکن است کودکان را به پرسيدن  وا دارد٬ که اين خود قسمت مهمي از برنامه ي آموزشي علوم را تشکيل مي دهد . کودکان بايد به پرسيدن و سپس به جستجوي پاسخ ها ترغيب شوند.کاوشگري اصطلاحي است  که به روندي اطلاق مي شود که کودک به وسيله ي آن سعي مي کند مسئله ي خود را حل کند.

کودک براي حل مسائل٬ علاوه بر برخي از اطلاعات به مهارتها و نگرشهاي معيني نيز نياز دارد . با آنکه مي توان کاوشگري را به طرق مختلف تعريف کرد٬ ما آن را به اين نحو تعريف مي کنيم :

 

 کاوشگري حالتي از يادگيري است که به وسيله ي مشاهدات ناهمخوان از طريق جمع اوري و آماده کردن اطلاعات حل وفصل مي شود. کاوشگري به کودک کمک مي کند که براي مسائلي که در زندگي انان بروز مي کند ٬درست مانند مسائلي که در تجسسهاي دانشمندان بروز مي کند٬ پاسخ ههايي بيابند . کودکان هميشه شاگردان سر کلاس نخواهند بود٬ بلکه در دنيايي زندگي خواهند کرد که مسائل متعددي دارد و هر کس بايد به روش خود به انها پاسخ دهد .

 

جمع اوري اطلاعات :

 

 

کودک براي حل وفصل ناهمخوانيهايي که مشاهده مي کند٬ احتياج به اطلاعات دارد . در بسياري از کلاسها معلم ناهمخوانيها را با پاسخ گفتن به سوال کودک يا ارجاع وي به کتاب٬ بر طرف کند .

در يک کلاس کاوشگري٬ خود شاگرد ناهمخواني را با حداقل کمک معلم حل مي کند . يراي اين کار کودک نياز به اطلاعاتي دارد که خود او با مشاهده٬ اندازه گيري٬ مقايسه و شناسايي اجزاء در محيط به دست مي آورد .

کودک معمولا اين اطلاعات را با بهره گيري از حواس پنجگانه خود کسب مي کند. به کودکان بايد فرصت داده شود تا حواس خود را براي جمع آوري اطلاعات به کار گيرند .

 

آماده کردن اطلاعات :

هر فرد با تمرين مي تواند مهارتهاي کاوشگري لازم را براي آماده کردن داده هاي جمع آوري شده به دست بياورد وبدين ترتيب يک مشاهده ي ناهمخوان را حل وفصل کند . ممکن است کودک اين فرايند را با

طبقه بندي اطلاعات آغاز کند . در اين صورت شايد به جمع آوري اطلاعات بيشتري نيازمند باشد . اين بدان معني نيست که اطلاعات جمع آوري شده صحيح است بلکه بدان معني است که اطلاعات بيشتري

جمع اوري مي شود .وقتي کودک حس کند که به اندازه ي کافي مشاهده جمع آورده است و اين داده ها را طبقه بندي کرده است ممکن است استنباط ها يا حتي فرضيه هايي درباره ي ناهمخواني تدوين کند .

 

 

کشف کردن :

 

 

فرايند کاوشگري ادغام مشاهدات به ظاهر ناهمخوان را در چارچوب مفهومي کودک ممکن مي کند . اين امر وقتي اتفاق مي افتد که کودک ناگهان مشاهده ي ناهمخوان را  درک مي کند. کودک براي خودش کشف کرده است٬  کشف کردن شامل جذب و انطباق يک مشاهده ي ناهمخوان درک شده در چارچوب مفهومي است . همه کشف کردن را يک جور تعريف نمي کنند . ما باور نداريم که روش تدريسي به نام تدريس

کشف کردن وجود دارد کشف کردن کاري است که هر کس بايد براي خود انجام دهد .شما مي توانيد فنون تدريسي را به کار بريد که کودکان را به کاوشگري ترغيب کند و در نتيجه کشفياتي براي خود انجام دهد. ولي اين تدريس کشف کردن نيست٬ بلکه يادگيري کشف کردن است .

 

 

کاوشگري در کلاس :

 

 

معمولا در مدارس ابتدايي از دو شيوه ي تدريس علوم استفاده مي شود : (1). تدريس تعليمي٬ که با کنترل و راهنمايي معلم٬ کتاب و برنامه ي آموزشي صورت مي گيرد .(2).تدريس کاوشگري که در آن يادگيرنده خود به کشفياتي دست مي يابد .  در بيشتر کلاسهاي علوم به صورت تعليمي تدريس مي شود ٬کودکان پرسش نمي کنند٬ يا اگر مي کنند به آنها اجازه داده نمي شود يا ترغيب نمي شوند تا پاسخها را خود بيابند .پاسخها يا نتيجه هاي مسائل توسط معلم يا کتابهاي درسي به کودکان داده مي شود . معلم فرض مي کند که کودکان همه ي چيزهايي را که او تدريس مي کند به عنوان واقعيت مي پذيرند و وي يا کتاب را به منزله ي ارائه دهنده ي پاسخ به پرسشها مي پندارند .

 

 

به منظور برانگيختن يک کلاس کاوشگري ٬بايد کودکان را براي جمع آوري و اماده کردن  داده ها آزاد بگذاريد و مواد لازم را براي دستکاري کودکان مهيا کنيد تا انها بتوانند ناهمخوانيها را ملاحظه کنند ٬داده ها را جمع آورندو مهارتهاي کاوشگري را به کار گيرند . دراين کلاس از فشار معلم و پاداشهاي بيروني که معمولا براي پاسخ صحيح داده مي شود خبري نيست .

 

 

ماهيت علوم :

 

 

علم غالبا به مثابه ي مجموعه اي سازمان يافته از دانسته ها و تعميمهايي بر اساس اين دانسته ها تعريف مي شود . برخي از تعاريف همچنين دانسته هايي را در بر مي گيرد که از طريق مشاهده و آزمايش و استدلال به دست آمده است . ما علم را به مثابه ي مجموعه اي از دانسته ها تعريف نمي کنيم . از اين رو ٬ما هدف هاي برنامه يعلوم دوره ي ابتدايي را بر حسب دانسته هاي علمي تعريف نمي کنيم .

ما منکر اهميت دانسته ها نيستيم٬ اما دانسته ها محصولات نهايي برنامه ي علوم نيستند . دانسته ها همان خشتهايي اند که  مفاهيم واصول را مي سازند و مفاهيم و اصول طرحهايي مفهومي هستند که

علوم را تشکيل مي دهند .

پس علم مجموعه اي از مطالب و روش هايي است که براي به وجود آوردن٬ سازمان دادن و ارزيابي آن مطالب به کار برده مي شود .اين روش ها کنش متقابل دستکاري فيزيکي و فرايندهاي ذهني را شامل مي شوند . فرايند هاي ذهني آنهايي هستند که براي جذب و انطباق لازمند . بنابراين کودک بايد داراي مهارتهاي رواني-حرکتي معين٬ مهارتهاي کاوشگري معين و نگرشهاي معين٬ قدرشناسي٬ علايق و محتوي باشـــــــــــــــــد .


گرد آورنده: اکرم مالکی پور


برچسب‌ها: آمـــــوزش, علـــــوم, دوره ابــــتدایی, آمـــــوزش علـــــوم دوره ابــــتدایی

تاريخ : شنبه دوم بهمن ۱۳۸۹ | 23:28 | نویسنده : اکرم مالكي پور |