امام حسین علیه‏السلام عرضه می‏دارد:


أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ، تَبَارَکْتَ وَتَعَالَیْتَ.


فَلَکَ الْحَمْدُ دَائِما وَ لَکَ الشُّکْرُ وَاصِبا أَبَدا، ثُمَّ أَنَا یَا إِلَهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْهَا لِی.


أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی ... 


«تو آن خدایی‏که منّت نهادی و نعمت دادی و احسان کردی؛ خدایی که جمال نمودی و برتری دادی و کامل ساختی و روزی رساندی و توفیق عطا کردی. 

تویی که بخشیدی و بی‏نیاز کردی و هدایت نمودی. تو آن خدایی که عیوب ما را پوشاندی و از گناهانمان در گذشتی. به همه ما امکان دادی و کمک کردی و یاری نمودی و شفا بخشیدی. برکت و علوّ در تو و از توست. پس حمد و سپاس همیشه مخصوص توست.


منم آن‏که خطا کردم و نادانی نمودم و غافل شدم و اشتباه کردم. منم آن‏که سهو کردم و راه خلاف پیمودم و پیمان شکستم.

من آنم که تو امر کردی و من عصیان. 

تو نهی کردی و من پرهیز نکردم. پاک پروردگارا! جز تو خدایی نیست و من از ظالمانم. بارالها! جز تو خدایی نیست و من از بخشش طلبانم.

پاک خدایا! جز تو خدایی نیست و من از خائفین هستم. تنها تو خدای پاک منی و من ازامیدواران هستم. پاک خدایی‏که جز تو خدایی نیست ومن‏از سائلین هستم.


این ستایش من است که تقدیم داشتم و خلوص من به وحدانیت تو که یادآور شدم و گواهی من به نعمت‏های تو که شمارش کردم، با این‏که اذعان دارم که نتوانستم نعمت‏های غیرقابل شمارش تو را بشمارم.


بارالها! تو نزدیک‏ترین خوانده شده و سریع‏ترین اجابت کننده هستی. گرامی‏ترین بخشنده و وسعت‏بخش‏ترین بخشاینده و شنواترین شنونده. 

ای که در دنیا و آخرت رحمان و رحیمی. همانندی نداری تا از او سؤال شود و غیر از تو کسی نیست تا به او امید بسته شود.

خدایا! من در عین بی‏نیازی نیازمندم، چگونه در نیازمندی‏ام بی‏نیاز باشم؟!


الهی! من در داناییم، نادان هستم، پس چگونه در عین جهالتم نادان نباشم؟!


ای خدا! همانا گوناگونی وجوه تدبیرات تو و سرعت فرا رسیدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد که به یک عطای تو قانع و یک بلای تو مأیوس شوند.


بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد.


خداوندا! مرا به حقایق اهل قرب متحقّق فرما و به سلک اهل جذب متسلّک نما.


پروردگارا! مرا به تدبیر خودت از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بی‏نیاز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.


خداوندا! مرا از ذلّت نفس خویش خارج ساز و از پلیدی شرک پاکم گردان. قبل از آن‏که مرگم فرا رسد، از تو یاری می‏طلبم، پس یاری‏ام کن. بر تو توکّل دارم، پس تنهایم مگذار. از تو سؤال می‏کنم، پس ناامیدم مگردان و تنها به فضل تو راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو می‏ایستم، پس طردم مکن.


بارالها! رضای تو منزّه از آن است که معلول علتی از خودت باشد تا چه رسد به این‏که معلول علّتی از من باشد.


خدایا! ذات تو آنچنان بی‏نیاز است که حتی سودی از خودت به ذاتت نمی‏رسد تا چه رسد به این که نیازی به من داشته باشد و سودی از من به تو برسد


برچسب‌ها: دعاي عرفه, رابطه انسان با خدا, امام حسين, امام سجاد

تاريخ : یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ | 19:14 | نویسنده : اکرم مالكي پور |