28- ارزش پند پنهان
«مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرًّا فَقَدْ زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً
فَقَدْ شانَهُ.»:
هر كه در نهان، برادر خود را پند دهد او را آراسته، و هر كه آشكارا
برادرش را پند دهد او را كاسته.
29- تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا يُحْسَدُ عَلَيْها.»:
تواضع و فروتنى، نعمتى است كه بر آن حسد نبرند.
(تحف العقول، ص489)
«رِياضَةُ الْجاهِلِ وَ رَدُّ المُعْتادِ عَنْ عادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ.»:
پرورش دادن نادان و ترك دادن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.'>اكرام بدون افراط
«لا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِما يَشُقُّ عَلَيْهِ.»:
هيچ كس را طورى اكرام مكن كه بر او سخت گذرد
31- شادى بيجا
«لَيْسَ مِنَ الأَدَبِ إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الَْمحْزُونِ.»:
اظهار شادى نزد غمديده، از بىادبى است.
(تحف العقول، ص489)
32- جمال ظاهر و باطن
«حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالُ ظاهر، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالُ باطِن.»:
صورت نيكو، زيبايى ظاهرى است،و عقل نيكو، زيبايى باطنى است.
33- كليد تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ.»:
تمام پليدى ها در خانه اى قرار داده شده و كليد آن دروغگويى است. (بحار الانوار، ج78، ص377)-'>پرورش دادن نادان و ترك دادن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.
34- چشم پوشى از لغزش و يادآورى احسان
«خَيْرُ إِخْوانِكَ مَنْ نَسِىَ ذَنْبَكَ وَ ذَكَرَ إِحْسانَكَ إِلَيْهِ.»:
بهترين برادران تو كسى است كه خطايت را ناديده گيرد و احسانت را يادآور شود.
35- مدح نالايق
«مَنْ مَدَحَ غَيْرَالمُسْتَحِقِّ فَقَدْ قامَ مَقامَ المُتَّهَمِ.»:
هر كه نالايقى را ثنا گويد، خود در موضعِ اتّهام قرار گيرد.
36- راه دوست يابى
«مَنْ كانَ الْورَعُ سَجِيَّتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ.»:
كسى كه پارسايى خوى او، و بخشندگى طبيعت او، و بردبارى خصلت او باشد دوستانش بسيار شوند.
نکته: شايد
برخي از خوانندگان برايشان سؤال (شبهه) پيش بيايد که چه طورممكنه كسي باايمان باشه وازمردم
گريزان ، اگراين طوربود پيامبر بايد مردم گريزترين آدم روي زمين مي شد. اين سؤال به طور تفصيل توسط علامه محمودي در كتاب « نهج السعادة في
مستدرك نهج البلاغة »پاسخ داده شده است. وي در ذيل روايت امام عسكري عليه السلام
كه فرمودند «منْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:كسى كه با خدا مأنوس
باشد، از مردم گريزان گردد. مي گويد: بحث انزوا و دوري و وحشت از مردم، ناظر به
مجالس باطل، صرف اوقات در لهو و لعب، غفلت، جهالت و غيبت و كارهاي حرام ديگر است .
ايشان كلامي از ابن ميثم بحراني شارح نهج البلاغه در اين باره مي آورد كه سودمند
است. نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغة ج 8 ص 107
37- انس با خدا
«مَنْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:
كسى كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گريزان گردد.
(مسند الامام العسکري، ص287)
38- خرابى مناره ها و كاخ ها
«إِذا قامَ الْقائِمُ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَنائِرِ وَ الْمَقاصيرِ الَّتى
فِى الْمَساجِدِ.»:
هنگامى كه قائم(عليه السلام) قيام كند، دستور به خرابى مناره ها و كاخ
هاى مساجد دهد.
39- نماز شب، سير شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدْرَكُ إِلاّ
بِامْتِطاءِ اللَّيْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است كه جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
(مسند الامام العسکري، ص290)
40- ادبى بسنده
«كَفاكَ أَدَبًا تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ.»:
در مقام ادب براى تو همين بس كه آنچه براى ديگران نميپسندى، خود، از
آن دورى كنى.
(مسند الامام العسکري، ص288)
منبع: كتاب شريف تحف العقول ، ابن شعبه حران، ناشر: جامعه مدرسين ص 486
همچنين كتاب بحارالانوار نيز موجود است
برچسبها: چهل حديث از حضرت امام حسن عسگري, گلستان دانش
.: Weblog Themes By Pichak :.