السلام اي موسي طوس تجلّي السلام
يوسف افتاده در چاه خلافت اي امام
از مدينه تا خراسان كعبه دنبال تو بود
مرو را كردي مدينه، طوس را بيتالحرام
اي شبستان هميشه، اي نماز دائمي
اي خمستان مداوم، اي بهشت مستدام
باد و باران اند فرّاشان صحنات روز و شب
ماه و خورشيدند دربانان كويت صبح و شام
در خراسان خور اگر آسان برآيد لطف توست
ماه با شوق تماشاي تو ميآيد به بام
خانه ات دارالسرور و قبله ات دارالقرار
كعبهات دارالخلود و مشهدت دارالسلام
هر كه خاكت را نبويد امن عيش او تباه
هر كه صحنات را نبوسد زندگي بر او حرام
سعي در صحن صفايت نيست كم از هروله
بوسه بر صحن شهيدت نيست كم از استلام
در حقيقت جمله عالم از رضا دم ميزنند
صوفيان با هوي هوي و هندوان با رام رام
هر كجا هر سلسله بينام تو يك مشت ننگ
هر كجا هر هروله بيشور تو يك مشت نام
اسوه عشقي و اسطوره سلامت ميكند
زاير كوي تو فردوسي و رستم- پور سام-
اين طرف مست كلامت ساقيان حيدري
آن طرف از تربت پاك تو ميسازند جام
اي نماز ابرها در معبد چشمان تو
اي كه بارانهاي عاشق از تو دارند احترام
آسمان صبح نيشابور از انفاس توست
اي كه در منظومه مشرق تويي ماه تمام
از خلافتها خلافي ماند و خلف وعدهاي
كو معاويه؟ كجا رفتند مامون و هشام؟
كس نميگويد كه بغدادا كجا شد معتضد
كس نميپرسد هشامي داشتياي شهر شام
قرنها بگذشت و جمع عاشقان اينجاست جمع
روز و شب برپاست اينجا بار خاص و بار عام
نسل آهوهاي تنها نيست جز مديون تو
در سناباد غريبي صيد آهو شد حرام
پابرهنه چون علي (ع) رفتي به صحرايي غريب
تا نماز ناتمام جمعه را كردي تمام
آن نماز كامل كامل، نماز اعتراض
آن نماز حركت و شور و قيامت، آن قيام
ديدي آن بازيگران هيچ اند پيش معجزت
ديدي آن جادوگران را شيرحق بردي به كام
اي كه تو روح كلام اللهي و جان كتاب
اي كه موساي كليم اللهي و اصل كلام
از تو بايد با تو گفتن، از تو و از درد تو
وقت شرح درد مي مانم بگويم از كدام
آه اي خورشيد بطحا، شوكران نوش غريب!
آفريدي كربلاي ديگري در ارض شام
آن شبي كه سركشيدي شوكران درد را
بال و پر دادي به عشق و عقل را بستي لگام
ياد آن شبهاي عاشق آن سحرگاهان سِحر
صبحگاهان نيايش، شامهاي گريه فام
هر كه شب را با تو قسمت كرد پاداشش بهشت
هر كه روزش با تو سر شد باد ايامش به كام
كيستم من تا شهيدان تو را باشم مريد؟
كيستم من تا غلامان تو را باشم غلام؟
جمعهها جمعاند در جان جهان، اي جان جان
جمعههاي انتظار و جمعههاي انتقام
يا علي موسي الرضا دست من و دامان تو
ما تو را داريم تنها السلام و والسلام
قصيده ي خورشيد بطحا:عليرضاقزوه
برچسبها: شهادت امام رضا, مالكي ژور, گلستان دانش
.: Weblog Themes By Pichak :.