حال سئوال اینجاست اگردانش آموزی وادارگردد امروزمفهومی را حفظ کند وفردااین مفاهیم

راازیاد ببرد ومعنائی ازآن درذهن وی نمانده باشد،آیا میتوان گفت که یادگیری صورت گرفته

است؟

اساسا ٌاین امر جای تأمل دارد.یکی از متخصصان تعلیم وتربیت می گوید:شاگردان ما،قبل

ازامتحان ،همه چیزدارند وورقه های امتحانی هیچ چیز ندارندامابعد ازامتحان،ورقه هاهمه چیز

دارند ولی شاگردان هیچ چیزندارند!

یکی از عناصر مهم هر نوع تربیتی یادگیری است.البته یادگیری در تمام طول زندگی انسان جاری است و به شیوه های مختلف روی می دهد.انسان بدون یادگیری تبدیل به این انسان متفکر و خلاق نمی شد.لذا توجه به این مقوله و شناخت کامل جوانب آن و فرایندهای دخیل در آن مارا کمک می کند که بهتر نیز آموزش دهیم چون نهایتاْ هدف آموزش یا تربیت٬ یادگیری است.

اما یادگیری چیست؟خوب است ابتدا تعریفی از یادگیری داشته باشیم تا این مفهوم به طور کامل برایمان روشن شود.یادگیری دارای پیچیدگی است و به سبب همین پیچیدگی تعاریف مختلفی از آن شده است.معروفترین تعریف برای آن عبارت است از:"یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاْ پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته می شود و نمی توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری٬ خستگی یا داروها پدید می آید نسبت داد."(به نقل از سیف۱۳۸۰)

تعریف یادشده دارای این ویژگیهاست:۱- یادگیری به تغییر می انجامد.بعد از کسب تجربه یادگیری موجودزنده٬از جمله انسان٬از حالت قبل از کسب تجربه به یک حالت جدید تغییر می یابد.این یادگیری چه پیچیده باشد مانند یادگیری نحوه دوچرخه سواری یا راندن اتومبیل٬چه ساده چون یادگیری یک شماره تلفن یا نام یک شخص٬در هرحال٬ بعد از کسب مهارت یا اطلاع تازه٬ در نحوه برخوردش با رویدادها تغییراتی می کند.

بنابراین آنچه بیش از هر عاملی در زندگی سبب دگرگونی افراد می شود تجارب یادگیری هستند.به همین دلیل٬افرادی که فرصتهای یادگیری و کسب تجربه های بیشتری دارند از کسانیکه دارای فرصتهای کم یادگیری هستند و زندگی یکنواختی را می گذرانند٬بیشتر تغییر می کنند.

۲- تغییر نسبتاْ پایدار در یادگیری مطرح است. تغییر در اثر یادگیری باید تغییری نسبتاْ پایدار باشد.بسیاری از تغییرات که ناشی از عوامل انگیزشی و هیجانی٬ خستگی٬ انطباق حسی و از این قبیل هستند و به سرعت از بین می روند در ردیف یادگیریهای ما قرار ندارند.مثالی از تغییر موقتی ناشی از انطباق حسی وقتی است که شما از یک محیط پرنور وارد یک اتاق کم نور می شوید٬ بر اثر بازشدن مردمک چشم و سایر تغییراتی که در شبکیه چشمتان اتفاق می افتد٬ دیدتان نسبت به اشیاء اتاق تیره می شود٬ اما از آنجا که این تغییر یک تغییر فیزیولوژیکی است و بلافاصله پس از خارج شدن شما از محیط کم نور به حالت قبل بازمی گردد٬ در شمار تغییراتی که به آنها نام یادگیری می نهند قرا نمی گیرد.

۳- یادگیری تغییر نسبتاْ پایدار در توان رفتاری است. به این معنی که یادگیری در یادگیرنده نوعی توانایی ایجاد می کند٬ تغییر حاصل در یادگیرنده تغییر در توانایی های اوست نه صرفاْ تغییر در رفتار ظاهری او. ما با ملاحظه تغییرات حاصل در اعمال و رفتار آشکار فرد به تغییرات ایجادشده در توانایی او پی می بریم.

رفتار به اعمال و حرکات مختلف درونی و بیرونی فرد گفته می شود.رفتار آشکار مثل صحبت کردن٬ نوشتن و راه رفتن  و رفتار نهان مانند تفکر٬ تخیل و از این قبیل.

عملکرد فرد از عواملی چون انگیزش و هیجانُ شرایط محیطیُ خستگی و بیماری متNثر می شود.

۴- تغییری که در اثر تجربه یادگی ری نباشدُ یادگیری به حساب نمی آید٬ مثل تغییرات ناشی از بلوغ و رشد.بنابراین خواندن یک کتاب٬ گوش دادن به یک سخنرانی٬زمین خوردن یک کودک و فکرکردن درباره یک مطلب٬ تجربه به حساب می آیند که ممکن است به یادگیری منجر شوند.

همیشه یادگیری عمدی نیستُ بلکه برخی یادگیریها به صورت اتفاقی رخ می دهند. تفکر نیز می تواند هم محصول یادگیری باشد و هم جزو تجاربی محسوب شود که به یادگیری می انجامند.

عوامل مؤثردریادگیری

برای آنکه یادگیری اتفاق بیفتد عوامل متعددی تأثیرگذارند که ازجمله ی آنها می توان به

مواردزیر اشاره نمود:

- آمادگی :دانش آموزان باید مراحل رشد راطی کرده باشد وبه لحاظ ذهنی و جسمی به

مرحله ای ازرسش رسیده باشد که بتواند مفاهیم رادرک کندیعنی آمادگی کافی برای یادگیری

را داشته باشد تا در درک مفاهیم دچار اختلال نگردد.

-انگیزش:انسان همیشه آن قسمت ازمفاهیم وپدیده هارابه ذهن می سپارد که برایش ایجاد

انگیزه کند وآن رادوست بدارد ویابراساس نیازاو باشد.بنابراین درکلاس یاهرمحیط دیگری

اگرموضوع درس وآموزش موردرغبت وعلاقه دانش آموزان نباشد نمی توان انتظاریادگیری

داشت.

1

 

لازم به ذکراست هرقدرفعالیت آموزشی همراه با محرک باشد،برانگیزاننده ترخواهد بود و

میزان یادگیری بالاتر میرود.

به هراندازه که فراگیردریادگیری نقش داشته باشد ودراین فرایند به کشف وشهود بپردازد

انگیزه اش برای یادگیری قویتراست ولی آنجا که معلم اطلاعات بسته بندی شده رادرذهن اوپر

می کند برایش جذاب نیست و انگیزه لازم برای یادگیری رانخواهد داشت.

-محیط آموزشی:ازجمله نکات بسیارمهم درایجاد محیط آموزشی،آرامش دانش آموزان

است.اگر دانش آموزان درکلاس احساس آرامش نکنند زحمات معلم به بارنخواهد نشست

نحوه رفتار،گفتاروحتی نگاه معلم درایجاد فضائی آرام ویا متشنج مؤثراست.

اگرجواضطراب و تحکیم وتحکم بر کلاس حاکم باشد و یا برعکس هیچ کنترلی نباشد و

هرج ومرج برکلاس مستولی شود،درنهایت به عدم توجه به مطالب ارائه شده می انجامد.

توجه معلم به دانش آموزان،تأثیر قابل ملاحظه ای برآنان دارد.حتی یک نگاه یا تشویقهای

زبانی ساده ویاانتقاد درخلوت وبه دورازمطرح شدن درجمع،می تواند مؤثرواقع شود.

-        توجه به تفاوتهای فردی:یک معلم با تجربه از یک نسخه ی مشترک برای تمام

فراگیرانش استفاده نمی کند بلکه با هریک از آنها متناسب با ویژگی هایشان رفتارهای

متفاوتی دارد.معلم خوب کسی است که شاگردانش را باوردارد وهرگز آنان رادست کم

نمی گیرد.

 


برچسب‌ها: مفهوم یادگیری, يادگيري, گلستان دانش, مالكي پور

تاريخ : جمعه دوم دی ۱۳۹۰ | 14:55 | نویسنده : اکرم مالكي پور |