مگر نه انكه روزي چند بار،از آفريدگارمان هدايت به راه «راست» را

 

مي طلبيم؟

 

پس چرا در عمل «كج» مي رويم و در انديشه،كج مي انديشيم؟

 

نقطه مركزي آرمانها و اهداف ما چيست؟

 

«شعاع» فكرمان تا كجاها گسترش مي يابد؟

 

از كدام «زاويه» به زندگي مي نگريم؟

 

پرگار را هر كس مي تواند در دست بگيرد.ولي نوك پرگاررا بر كدام

 

 «نقطه» بايد نهاد،تا دايره روشن و شكلي پر محتوا رسم كند؟اين،كار

 

 هر كس نيست.

 

ما پرگار كدام نقطه مركزي هستيم؟

 

و....چه خطي مي كشيم و شكل ترسيمي ما چه مفهومي دارد؟

 

 

لحظه لحظه عمر ما ،همچون نقطه هاي به هم پيوسته،خطي پديد مي

 

 آورد.تداوم خط نيز،شكلي مي سازد.در «محيط» و «مساحت» فكر

 

 وعمل ما چيست؟

 

با كدام نقطه ها ،«خط زندگي» را امتداد مي دهيم؟

 

بعضي ها با پرگار انتخابشان ،محدوده كوچكي را براي گام زدن بر مي

 

گزينند.برخي هم «دايره نظر» را وسعت مي بخشند و «زاويه ديد» را

 

باز مي كنند.

 

چه بسيار تفاوت است،ميان آنكه پرگار دايره ساز را بر «نقطه ماديات»

 

قرار مي دهد و «شكم وشهوت» را مركزيت مي بخشد،با آنكه در افق

 

نگاهش جلوه هاي زيباي هستي و رنگين كمان ايمان و معنويت ،انعكاس

 

مي يابد.

 

همه چشم مي گشايند،ولي به روي چه؟

 

همه گوش مي سپارند اما به كدام اهنگ؟

 

همه دل مي دهند ،اما به چه دلبري؟

 

و....   همه دايره ترسيم ميكنند،وليكن با چه پرگاري و برگرد كدام

 

 نقطه؟

 

 

«خود» يا «خدا»؟

 

اثر:حجت الاسلام جواد محدثي

 


برچسب‌ها: هندسه زندگی, هندسه, زندگی, گلستان دانش

تاريخ : شنبه یازدهم خرداد ۱۳۸۷ | 18:49 | نویسنده : اکرم مالكي پور |