مردی در عالم رویا به سایه ی خود نگاه می کرد و جای پایش که بر روی ساحل افتاده بود اما جای پای دیگری راهم دید. به خداوند گفت :خدایا این جای پای کیست که همیشه با من است؟ خداوند گفت:فرزندم جای پای من است که همیشه با تو همراه است.مردبقیه روزهای زندگیش را از نظر گذراندو لحظات بحرانی و سختی را در ساحل زندگیش دید که فقط جای پای خودش مانده با گلایه از خداوند پرسید:خدایا پس در شرایط سخت و بحرانی که من نیاز به تو داشتم چرا تو نیستی؟ خداوند گفت:عزیزم ، این درست لحظه ایست که من را به آغوش کشیده بودم و این است که جای پاهای تو برساحل نمانده است ومرد با نگاهی خیس خداوند را می نگرست که همچون پدری مهربان به او لبخند می زد.
برچسبها: لحن لطیف, لحن لطیف عاشقی, عاشقريالزندگی, خداوند
تاريخ : چهارشنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۱ | 17:3 | نویسنده : اکرم مالكي پور |
.: Weblog Themes By Pichak :.